marooned

جمله های نمونه

1. The police are advising motorists marooned by the blizzards to stay in their cars until the rescue services can reach them.
[ترجمه گوگل]پلیس به رانندگانی که در اثر کولاک محاصره شده اند توصیه می کند تا زمانی که نیروهای امدادی به آنها برسند در خودروهای خود بمانند
[ترجمه ترگمان]پلیس به رانندگان فراری در blizzards توصیه می کند تا قبل از رسیدن خدمات امداد، در خودروهای خود بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Five couples were marooned in their caravans when the River Avon broke its banks.
[ترجمه گوگل]زمانی که رودخانه آون کرانه های خود را شکست، پنج زوج در کاروان های خود اسیر شدند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که رودخانه Avon کناره های آن را شکست، پنج زوج گرفتار caravans شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Without a car, she was marooned at home for days.
[ترجمه گوگل]بدون ماشین، روزها در خانه حبس شد
[ترجمه ترگمان]بدون ماشین اون چند روز تو خونه گیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The car was marooned by floods.
[ترجمه گوگل]این خودرو در اثر سیل محو شد
[ترجمه ترگمان]این خودرو براثر سیل مسدود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was marooned on a lonely country road.
[ترجمه گوگل]من در یک جاده روستایی خلوت فرو رفته بودم
[ترجمه ترگمان]من در یک جاده روستایی تنها گیر افتاده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During the storm we were marooned in a cabin miles from town.
[ترجمه گوگل]در طول طوفان، ما در یک کابین مایل‌ها دورتر از شهر قرار گرفتیم
[ترجمه ترگمان]در طول طوفان در فاصله چند مایلی شهر گیر افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The car broke down and left us marooned in the middle of nowhere.
[ترجمه گوگل]ماشین خراب شد و ما را در میانه ی ناکجاآباد رها کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین خراب شد و ما را در تاریکی گیر رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The idea of being marooned at Balmoral for months on end is her vision of purgatory.
[ترجمه گوگل]تصور او از برزخ شدن در Balmoral ماه هاست
[ترجمه ترگمان]تصور اینکه در end به مدت چند ماه به فراموشی سپرده شود، رویای او از برزخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rusting trawlers are marooned in the sand.
[ترجمه گوگل]تراول های زنگ زده در شن و ماسه فرو رفته اند
[ترجمه ترگمان]rusting trawlers در شن گیر افتاده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There he sat, marooned and outwardly calm, massaging his injured limb, while a curious crowd gathered.
[ترجمه گوگل]او در آنجا نشسته بود و به ظاهر آرام بود و اندام آسیب دیده خود را ماساژ می داد، در حالی که جمعیت کنجکاو جمع شده بودند
[ترجمه ترگمان]در آنجا نشسته، با آرامش و در ظاهر آرام نشسته، دست مجروح خود را مالش می داد، در حالی که جمعیت عجیبی جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She did not want to be marooned on the heath when darkness came.
[ترجمه گوگل]او نمی‌خواست وقتی تاریکی فرا می‌رسد، در قلیان فرو رود
[ترجمه ترگمان]دلش نمی خواست در میان بوته های خار گیر بیفتد که تاریکی فرا رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Trams stood marooned as they were engulfed by a rising tide of workers demanding a hearing.
[ترجمه گوگل]ترامواها در حالی که توسط موج فزاینده کارگرانی که خواستار رسیدگی به دادرسی بودند غرق شده بودند، ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]Trams در حالی که گرفتار موج عظیمی از کارگران بودند که خواستار شنیدن خبر می شدند، در تاریکی ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Token children marooned on the Harrogate platform could not reduce the wrinkle count in the auditorium.
[ترجمه گوگل]کودکان نمادینی که روی سکوی هاروگیت حک شده بودند نتوانستند تعداد چین و چروک های سالن را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]بچه های توکن به نام marooned در سکوی Harrogate نتوانستند تعداد چین و چروک در تالار را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some of the marooned passengers were less confident, and became unnerved by the uncertainties, the delay, the heat.
[ترجمه گوگل]برخی از مسافران فرو رفته اعتماد به نفس کمتری داشتند و از عدم اطمینان، تأخیر و گرما مضطرب شدند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مسافران تبعیدی هم کم تر مطمئن بودند و با the، تاخیر، گرما، عصبی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The prospect of being marooned on Gullholm for days with a Heathcliff bereft of his Cathy gave her the creeps.
[ترجمه گوگل]این احتمال که روزها در گالهلم حبس شود با هیتکلیفی که کتی خود را از دست داده بود، او را خزش کرد
[ترجمه ترگمان]پس از چند روزی که هیت کلیف از خواب بیدار شده بود و او را در آغوش خود رها کرده بود از ترس اینکه مبادا هیت کلیف در آنجا به سر برده و او را از دست داده بود، به او خیانت کرده و به او خیانت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• left behind; stranded, put on a reef or section of land; abandoned in a deserted place
if you are marooned in a place, you cannot leave it.

پیشنهاد کاربران

رها شده , گیر افتاده
– He was marooned on the island for days
– I was marooned on a lonely country road
– The car broke down and left us marooned in the middle of nowhere
منزوی، یکه و تنها، تک افتاده، دور از مردم

بپرس