maroon

/məˈruːn//məˈruːn/

معنی: شاه بلوط اروپایی، رنگ خرمایی مایل بقرمز
معانی دیگر: قرمز آلبالویی، (کسی را در جزیره ی بی آب و علف رها کردن و رفتن - سابقا دزدان دریایی این کار را می کردند) یکه و تنها رها کردن، بی کس و کار گذاشتن، ترک کردن، در بیچارگی و عسرت گذاشتن، (جنوب ایالات متحده - مهجور) به طور تفریحی در چادر زندگی کردن، اردو زدن، (نادر) آدم رها شده (در جزیره ی بیابانی یا شرایط سخت)، درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیرافتادن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to a dark brownish red color.
مشابه: wine
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: maroons, marooning, marooned
(1) تعریف: to put and leave (someone) ashore on an island or remote coast.
مترادف: strand
مشابه: abandon, jettison, seclude

(2) تعریف: to leave (someone) isolated with little prospect of help or rescue.
مترادف: abandon, desert, forsake, strand
اسم ( noun )
• : تعریف: any of a group of West Indians who are descended from fugitive African slaves of the seventeenth and eighteenth centuries.

جمله های نمونه

1. She wore black tights, and maroon socks that stuck up above her boots.
[ترجمه گوگل]او جوراب شلواری مشکی پوشیده بود و جوراب های قهوه ای رنگی که بالای چکمه هایش چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس تنگ سیاه پوشیده بود و جوراب های آلبالویی رنگش که بالای پوتین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Leslie's maroon beret and the winged flash on his shoulder attracted attention as we entered the hall.
[ترجمه گوگل]کلاه سرمه ای لسلی و برق بالدار روی شانه اش وقتی وارد سالن شدیم توجه ها را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]همان طور که وارد سرسرا شدیم، کلاه maroon maroon و برق بال دار Leslie توجهش را جلب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's not quite red, it's more like a maroon color.
[ترجمه گوگل]کاملا قرمز نیست، بیشتر شبیه رنگ مارونی است
[ترجمه ترگمان]این کاملا قرمز نیست، بیشتر شبیه یک رنگ آلبالویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A maroon jacket and a panama hat with a shiny black ribbon.
[ترجمه گوگل]یک ژاکت مارون و یک کلاه پاناما با روبان مشکی براق
[ترجمه ترگمان]یک کت آلبالویی و یک کلاه پاناما با یک روبان مشکی براق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inside was a small, maroon, leather-bound notebook, but no letter or delivery note.
[ترجمه گوگل]داخل آن یک دفترچه کوچک، قهوه ای رنگ و چرمی بود، اما بدون نامه و برگه تحویل
[ترجمه ترگمان]داخل آن یک دفترچه یادداشت کوچک، آلبالویی و جلد چرمی بود، اما هیچ نامه ای یا یادداشت تحویل نامه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She wore a long skirt and a baggy maroon V-neck sweater, one of mine she had appropriated and almost worn out.
[ترجمه گوگل]او یک دامن بلند و یک ژاکت قهوه ای گشاد یقه V پوشیده بود که یکی از مال من بود و تقریباً کهنه شده بود
[ترجمه ترگمان]او دامن بلندی پوشیده بود و یک پلیور گشاد و یک بلوز بافتنی دست باف بود که یکی از آن مال من بود و تقریبا فرسوده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He wore a heavy black coat, a maroon woollen scarf and a grey tweed peaked cap.
[ترجمه گوگل]او یک کت مشکی سنگین، یک روسری پشمی مایل به قهوه ای و یک کلاه توئید خاکستری به تن داشت
[ترجمه ترگمان]کت مشکی سنگینی بر تن داشت، یک شال پشمی خرمایی و یک کلاه پشمی خاکستری به سر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The varnished wood, pale cream paintwork and maroon fabric were the same as in her own cabin.
[ترجمه گوگل]چوب لاک زده، رنگ کرم کم رنگ و پارچه مارون مانند کابین خودش بود
[ترجمه ترگمان]رنگ و رنگ و رنگ و رنگ قرمز رنگ و رنگ آلبالویی هم مثل کابین خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The maroon dress was neatly folded, and the coral necklace carefully pinned to the bodice with a large safety pin.
[ترجمه گوگل]لباس قهوه‌ای به‌خوبی تا شده بود و گردنبند مرجانی با یک سنجاق قفلی بزرگ با دقت به بالاتنه چسبانده شده بود
[ترجمه ترگمان]لباس آلبالویی را مرتب تا کرده بود و گردن بند مرجانی با دقت به سینه سنجاق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ivanov clad in a maroon and gray jogging suit, was staring at a television.
[ترجمه گوگل]ایوانف با پوشیدن کت و شلوار آهسته آهسته و خاکستری، به تلویزیون خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]ایوانف با لباس مخمل خرمایی و کت و شلوار خاکستری رنگی به یک تلویزیون خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Prints of hunting and racing scenes, dark maroon velvet curtains and hardly any women to be seen.
[ترجمه گوگل]چاپ صحنه‌های شکار و مسابقه، پرده‌های مخملی قهوه‌ای تیره و تقریباً هیچ زنی دیده نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]اثر انگشت شکار و صحنه های مسابقه، پرده های مخملی تیره، و تقریبا هیچ زنی دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This pillow is maroon. It's a dark red.
[ترجمه گوگل]این بالش به رنگ قهوه ای است قرمز تیره است
[ترجمه ترگمان]این بالش آلبالویی نیست قرمز تیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To Ron from Mrs. Weasley: a maroon hand - knitted sweater, always in maroon.
[ترجمه گوگل]خطاب به رون از خانم ویزلی: یک ژاکت قهوه ای رنگ دست بافتنی، همیشه به رنگ قهوه ای
[ترجمه ترگمان]به نظر رون از خانم وی زلی، یک بلوز بافتنی دست باف بود که همیشه به رنگ آلبالویی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pirates used to maroon people on desert islands.
[ترجمه گوگل]دزدان دریایی در جزایر صحرایی مردم را مات می کردند
[ترجمه ترگمان]دزدان دریایی به maroon نفر در جزایر بیابانی استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاه بلوط اروپایی (اسم)
maroon

رنگ خرمایی مایل بقرمز (اسم)
maroon

تخصصی

[نساجی] رنگ شاه بلوطی - درخت شاه بلوط - زرشکی رنگ

انگلیسی به انگلیسی

• brownish-red color; explosive device making a loud noise (british); act of abandoning someone in a deserted place (especially an island)
abandon in a desolate place (especially an island)
brownish-red
something that is maroon in colour is a dark reddish-purple.

پیشنهاد کاربران

بلوطی رنگ
تنها گذاشتن کسی در مکانی دور از دسترس
بادمجونی
اسم: رنگ مارون
فعل: ترک کردن ( در جایی دوردست )
زرشکی
انابی سیر
رنگ البالویی

بپرس