marmot

/ˈmɑːrmət//ˈmɑːmət/

معنی: موش خرمای کوهی
معانی دیگر: (جانورشناسی) مارموت (انواع سنجاب های جنس marmota)، موش خرما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several thick-bodied burrowing rodents that have coarse fur and short legs and ears, such as the woodchuck.

جمله های نمونه

1. Because unlike the marmots, the rats had no resistance to the disease that the fleas carried.
[ترجمه گوگل]زیرا برخلاف مارموت ها، موش ها هیچ مقاومتی در برابر بیماری ای که کک ها حمل می کردند نداشتند
[ترجمه ترگمان]چون بر خلاف موش های صحرایی، موش ها هیچ مقاومتی نسبت به بیماری نداشتند که کک را حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. William didn't know why the fleas left the marmots for the rats.
[ترجمه گوگل]ویلیام نمی دانست چرا کک ها مارموت ها را برای موش ها ترک کردند
[ترجمه ترگمان]ویلیام نمی دانست چرا کک موش های صحرایی را برای موش ها جا گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Visitors also can see coyotes, chipmunks, raccoons, marmots and vole.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان همچنین می‌توانند کایوت‌ها، سنجاب‌ها، راکون‌ها، مارموت‌ها و حشرات را ببینند
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان همچنین می توانند coyotes، chipmunks، raccoons، marmots و vole را ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And then something happened to disturb the marmots.
[ترجمه گوگل]و بعد اتفاقی افتاد که مزاحم مارموت ها شد
[ترجمه ترگمان]و بعدش یه اتفاقی افتاد که موش ها رو خراب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maybe after a few thousand years of marmot for breakfast, dinner and tea they fancied a change.
[ترجمه گوگل]شاید بعد از چند هزار سال مارموت برای صبحانه، شام و چای، آنها آرزوی تغییر را داشتند
[ترجمه ترگمان]شاید پس از چند هزار سال موش صحرایی برای صبحانه و صرف چای و صرف چای خیال می کردند که تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In marmots, large ground-dwelling squirrels, for example, adult males are territorial and aggressive.
[ترجمه گوگل]در مارموت ها، سنجاب های بزرگ زمینی، به عنوان مثال، نرهای بالغ، سرزمینی و تهاجمی هستند
[ترجمه ترگمان]در marmots، سنجاب ها، به عنوان مثال، مردان بالغ خشن و تهاجمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The marmot is the famous animal in this area.
[ترجمه گوگل]مارموت جانور معروف این منطقه است
[ترجمه ترگمان]موش خرمایی حیوان معروف این منطقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Human flea Pulex Irritans grey marmot (Marmota baibacina) strain was experimentally infected with virulent Y. pestis 88 with infection rates of 58% for female and 51% for male fleas.
[ترجمه گوگل]سویه مارموت خاکستری Pulex Irritans کک انسانی (Marmota baibacina) به طور تجربی با بیماری زای Y pestis 88 با میزان آلودگی 58 درصد برای کک‌های ماده و 51 درصد برای کک‌های نر آلوده شد
[ترجمه ترگمان]کک Human خاکستری Pulex خاکستری (Marmota baibacina)به طور تجربی به شدت آلوده به باد شدید Y بود pestis ۸۸ با نرخ ابتلای ۵۸ % زنان برای زنان و ۵۱ درصد برای کک مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This idea was first promulgated by Sir Michael Marmot, of University College, London.
[ترجمه گوگل]این ایده اولین بار توسط سر مایکل مارموت از دانشگاه کالج لندن مطرح شد
[ترجمه ترگمان]این ایده اولین بار توسط سر مایکل marmot از کالج دانشگاه لندن منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A big marmot toy sitting on the bike, looked so funny!
[ترجمه گوگل]یک اسباب بازی مارموت بزرگ که روی دوچرخه نشسته بود، خیلی خنده دار به نظر می رسید!
[ترجمه ترگمان]یک اسباب بازی کوچک موش خرمایی که روی دوچرخه اش نشسته بود، خیلی خنده دار به نظر می رسید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such a cute marmot, no wander I like It'so much, hehe!
[ترجمه گوگل]چنین مارموت بامزه‌ای، سرگردان نیست، من آن را خیلی دوست دارم، هه!
[ترجمه ترگمان]این یک موش خرمای زیبا، بدون آن که سرگردان باشد، من این قدر از این خوشم می آید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To survive as a lone marmot, you have to be tough.
[ترجمه گوگل]برای زنده ماندن به عنوان یک مارموت تنها، باید سرسخت باشید
[ترجمه ترگمان]برای زنده ماندن به عنوان یک موش خرمایی تنها باید محکم باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A marmot (Marmota caligata) of the mountains of northwest North America, having a grayish coat and a shrill, whistling cry.
[ترجمه گوگل]مارموت (Marmota caligata) از کوه‌های شمال غربی آمریکای شمالی، با کت مایل به خاکستری و گریه‌ای سوت‌زن
[ترجمه ترگمان]یک موش خرمایی (Marmota))از کوه های شمال غربی آمریکای شمالی، که کت و شلوار خاکستری مایل به خاکستری داشت و فریاد تیز و سوت زنان به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My friend had a leopard skin and I had a coney seal with a mink marmot collar and cuffs.
[ترجمه گوگل]دوست من پوست پلنگی داشت و من یک مهر مخروطی با یقه مارموت و سرآستین داشتم
[ترجمه ترگمان]دوست من پوست پلنگ داشت و من یک تکه گوشت گوسفند با یک قلاده پوست سمور و سر آستین داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In this paper the characteristics of histological structure of marmot skin fronl Gansu province was studied.
[ترجمه گوگل]در این مقاله ویژگی‌های ساختار بافت‌شناسی پوست مارموت استان گانسو مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، خصوصیات ساختار بافتی پوست موش خرمایی در province Gansu مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موش خرمای کوهی (اسم)
marmot

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of stout-bodied burrowing rodents with coarse fur and a short bushy tail

پیشنهاد کاربران

بپرس