marmoset

/ˈmɑːrməˌzet//ˈmɑːməzet/

(جانورشناسی) مارموزت (انواع میمون های کوچک اندام بومی امریکای جنوبی و مرکزی از تیره ی callithricidae)، بوزینه کوچک امریکایی که دم انبوهی دارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various small, tropical American monkeys that have a squirrel-like body, soft fur, and a long, furry tail.

جمله های نمونه

1. I could work with everything from marmosets to elephants.
[ترجمه :(] could پست هست. پس میشه توانستم
|
[ترجمه گوگل]من می توانستم با همه چیز از مارموست گرفته تا فیل کار کنم
[ترجمه ترگمان]من می تونم با همه چیز از \"marmosets\" به \"فیل\" کار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Scientists have developed the common marmoset monkey as a new animal model for Lassa fever research.
[ترجمه گوگل]دانشمندان میمون مارموست معمولی را به عنوان یک مدل حیوانی جدید برای تحقیقات تب لاسا ساخته اند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان میمون marmoset مشترک را به عنوان یک مدل جدید برای تحقیقات تب Lassa توسعه داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Marmoset: Marmosets are tiny South American monkeys.
[ترجمه گوگل]Marmoset: مارموست ها میمون های کوچک آمریکای جنوبی هستند
[ترجمه ترگمان]marmoset: marmosets میمون های کوچکی از آمریکای جنوبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The researchers found that the capuchins treated the marmoset, who they named Fortunata, just like an infant capuchin.
[ترجمه گوگل]محققان دریافتند که کاپوچین ها با مارموست که فورتوناتا نامیده اند، درست مانند یک کاپوچین نوزاد رفتار می کنند
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که the با the، که آن ها را Fortunata، درست مثل یک نوزاد capuchin نامیده اند، رفتار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The monkeys raised the marmoset from infancy to about the age she would have been an adult.
[ترجمه گوگل]میمون ها مارموست را از دوران نوزادی تا حدود سنی که او باید بالغ می شد بزرگ کردند
[ترجمه ترگمان]میمون ها او را از کودکی تا حدود سنی بالا بردند که او یک فرد بالغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rare newborn albino Pygmy Marmoset monkeys perched on a zookeeper's fingers.
[ترجمه گوگل]میمون‌های کمیاب تازه متولد شده آلبینو پیگمی مارموست روی انگشتان یک باغ‌وحش نشسته‌اند
[ترجمه ترگمان]یک کوتوله به نادر تازه متولد شده، روی انگشت های یک باغ وحش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The facility has been visited by marmoset specialists at UK zoos who wanted to learn from the state-of-the-art husbandry that Peter has developed.
[ترجمه گوگل]این مرکز توسط متخصصان مارموست در باغ‌وحش‌های بریتانیا که می‌خواستند از پیشرفته‌ترین دامداری که پیتر توسعه داده است، بیاموزند، بازدید کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]این مرکز توسط متخصصان marmoset در باغ وحش های بریتانیا دیدن شده است که می خواستند از پرورش هنر که پطر توسعه داده بود، درس بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A paralyzed marmoset has partially recovered from spinal injury after undergoing stem cell treatment.
[ترجمه گوگل]یک مارموست فلج پس از انجام درمان با سلول های بنیادی تا حدی از آسیب ستون فقرات بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]یک marmoset فلج پس از تحمل درمان سلول بنیادی تا حدی از آسیب نخاع بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Marmoset: Marmosets are small monkeys in South America.
[ترجمه گوگل]Marmoset: مارموست ها میمون های کوچکی در آمریکای جنوبی هستند
[ترجمه ترگمان]marmoset: marmosets در آمریکای جنوبی میمون های کوچکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the marmoset kitchen, Peter prepares the monkeys' daily menu.
[ترجمه گوگل]در آشپزخانه مارموست، پیتر منوی روزانه میمون ها را آماده می کند
[ترجمه ترگمان]در آشپزخانه marmoset، پیتر منوی روزانه میمون ها را آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pygmy marmoset or dwarf monkey or finger monkey is a New World monkey native to the rainforest canopies of western Brazil.
[ترجمه گوگل]میمون کوتوله یا میمون کوتوله یا میمون انگشتی یک میمون دنیای جدید بومی سایبان جنگل های بارانی در غرب برزیل است
[ترجمه ترگمان]میمون کوتوله یا میمون دو کوتوله یک میمون دنیای جدید است که بومی جنگل های بارانی در غرب برزیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Woolly monkeys and howlers, spider monkeys and capuchins, tamarins and marmosets scramble around one another reaching for the fruit.
[ترجمه گوگل]میمون‌های پشمالو و زوزه‌کشان، میمون‌های عنکبوتی و کاپوچین‌ها، تامارین‌ها و مارموزت‌ها دور یکدیگر تقلا می‌کنند و به میوه می‌رسند
[ترجمه ترگمان]میمون ها و howlers و میمون ها و میمون ها و capuchins و tamarins و tamarins و marmosets و marmosets دور هم جمع می شوند تا به میوه برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And when they played with their little friend, they carefully adjusted the force of their movements so they wouldn't injure the much smaller marmoset.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که آنها با دوست کوچک خود بازی می کردند، با دقت نیروی حرکات خود را تنظیم می کردند تا به مارموست بسیار کوچکتر آسیب نرسانند
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که آن ها با دوست کوچکشان بازی می کردند، با دقت تمام حرکات آن ها را مرتب می کردند تا به the کوچک تر صدمه بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jeanne came across the group of capuchins by accident and was astounded to see them carrying around and even giving food to the little marmoset.
[ترجمه گوگل]ژان به طور تصادفی با گروه کاپوچین ها برخورد کرد و از دیدن آنها در حال حمل کردن و حتی دادن غذا به مارموزت حیرت زده شد
[ترجمه ترگمان]ژان با یک تصادف از میان گروه of عبور کرد و از دیدن آن ها در اطراف و حتی دادن غذا به the کوچک حیرت زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• any of several small native south american monkeys (of the family callithricidae) which are easily recognizable by their long silky coat and bushy tail
a marmoset is a very small south american monkey which has claws on its fingers and toes.

پیشنهاد کاربران

بپرس