marlin

/ˈmɑːrlən//ˈmɑːlən/

معنی: نیزه ماهی، ماهی شکاری بزرگ
معانی دیگر: (جانورشناسی) مارلین (انواع نیزه ماهی های ژرف زی به ویژه: makaira nigricans)، ماهی شکاری بزرگ از جنس makaria

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several large ocean game fish that have a long, pointed snout.

جمله های نمونه

1. But Justice Department spokesperson Myron Marlin said the investigation of the church fires has been a top priority for several months.
[ترجمه گوگل]اما مایرون مارلین، سخنگوی وزارت دادگستری، گفت که بررسی آتش‌سوزی‌های کلیسا برای چندین ماه از اولویت‌های اصلی بوده است
[ترجمه ترگمان]اما سخنگوی وزارت دادگستری، Myron Marlin گفت که تحقیقات در مورد آتش سوزی کلیسا چندین ماه است که اولویت بالایی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Blaming Sterling Marlin for Earnhardt's death is like blaming an airplane pilot for a skydiver's death.
[ترجمه گوگل]مقصر دانستن استرلینگ مارلین برای مرگ ارنهارت مانند مقصر دانستن یک خلبان هواپیما برای مرگ یک چترباز است
[ترجمه ترگمان]Blaming استرلینگ Marlin برای مرگ Earnhardt، مانند سرزنش خلبان هواپیما برای مرگ s است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Will Cunnane, a former Marlin, pitched two stout innings, running his scoreless streak to 11 / innings.
[ترجمه گوگل]ویل کانن، بازیکن سابق مارلین، دو اینینگ تنومند را انجام داد و رگه های بدون گل خود را به 11 اینینگ رساند
[ترجمه ترگمان]ویل Cunnane، بازیکن سابق این تیم، دو ضربه محکم به ثمر رساند و به ۱۱ \/ ۲ ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Marlin was taking his time emptying his bladder.
[ترجمه گوگل]مارلین وقتش را صرف تخلیه مثانه اش می کرد
[ترجمه ترگمان]مارلین \"داشت وقتش رو صرف خالی کردن مثانه ش می کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The developer, Marlin Estates, spent £19m on Wisley and decided to steer clear of ancillary activities and concentrate on golf.
[ترجمه گوگل]سازنده، Marlin Estates، ۱۹ میلیون پوند برای ویزلی هزینه کرد و تصمیم گرفت از فعالیت‌های جانبی خودداری کند و روی گلف تمرکز کند
[ترجمه ترگمان]توسعه دهنده، Marlin Estates، ۱۹ میلیون پوند صرف Wisley کرد و تصمیم گرفت که از فعالیت های فرعی دور شود و بر روی گلف تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Marlin groaned with revulsion behind her, and a woman on the pavement screamed.
[ترجمه گوگل]مارلین با انزجار پشت سرش ناله کرد و زنی روی پیاده رو فریاد زد
[ترجمه ترگمان]مرلین با تنفر از پشت سر او غرید و زنی روی زمین جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Striped marlin, one of the most ferocious and swiftest of hunters, often operate in groups of three or four.
[ترجمه گوگل]مارلین راه راه، یکی از وحشی ترین و سریع ترین شکارچیان، اغلب در گروه های سه یا چهار نفره عمل می کند
[ترجمه ترگمان]marlin راه راه یکی از the و سریع ترین شکارچیان است که اغلب در گروه های سه یا چهار کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then Marlin made a move to pursue it, and it ran.
[ترجمه گوگل]سپس مارلین حرکتی برای تعقیب آن انجام داد و آن را اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]، بعد \"مرلین\" یه حرکتی کرد تا دنبالش کنه و فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's all good, darling, a Blue Marlin will please you.
[ترجمه گوگل]همه چیز خوب است عزیزم، یک مارلین آبی تو را راضی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اشکالی نداره، عزیزم، \"مرلین\" - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Marlin: That's the Big Guy . Quite a paintbrush he's got. Trueman: Yep .
[ترجمه گوگل]مارلین: اون آدم بزرگه خیلی قلم مویی داره ترومن: بله
[ترجمه ترگمان]مارلین \"، اون یارو بزرگه\" یک قلم مو و یک قلم مو آره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Marlin. - Tom lost part of his brain in a hunting accident. His memory lasts 10 seconds.
[ترجمه گوگل]مارلین - تام بخشی از مغز خود را در یک تصادف شکار از دست داد حافظه او 10 ثانیه طول می کشد
[ترجمه ترگمان]\"مرلین\" تام قسمتی از مغزش رو تو یه حادثه شکار از دست داد خاطراتش ۱۰ ثانیه مونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It could have been a marlin or a broadbill or a shark.
[ترجمه گوگل]این می توانست یک مارلین یا یک نوک پهن یا یک کوسه باشد
[ترجمه ترگمان]ممکنه یه marlin یا یه کوسه یا یه کوسه باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He has hooked 10 a huge marlin the biggest fish he has ever caught!
[ترجمه گوگل]او 10 مارلین بزرگ را قلاب کرده است، بزرگترین ماهی که تا به حال صید کرده است!
[ترجمه ترگمان]او ۱۰ عدد بزرگ از بزرگ ترین ماهی را که تا به حال صید کرده است، به دام انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At sunrise the marlin began to circle.
[ترجمه گوگل]با طلوع خورشید مارلین شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه ترگمان]پیش از طلوع خورشید the شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیزه ماهی (اسم)
garfish, gar, garpike, swordfish, marlin, marline, lancelet, marlinespike

ماهی شکاری بزرگ (اسم)
marlin, marline

انگلیسی به انگلیسی

• any of various large saltwater game fish with spear-like upper jaw

پیشنهاد کاربران

بپرس