market price

/ˈmɑːrkətˈpraɪs//ˈmɑːkɪtpraɪs/

قیمت بازار، قیمت روز (کالا و غیره)، نرخ روز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the price for which a commodity, security, or piece of merchandise sells in a given market; prevailing price.

جمله های نمونه

1. This website tells you the market price of all makes of second-hand car.
[ترجمه گوگل]این وب سایت قیمت تمام خودروهای دست دوم در بازار را به شما می گوید
[ترجمه ترگمان]این وب سایت به شما می گوید که قیمت بازار همه آن ها از یک ماشین دست دوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They are selling the bikes off the market price.
[ترجمه گوگل]آنها دوچرخه ها را به قیمت بازار می فروشند
[ترجمه ترگمان]آن ها دوچرخه را از قیمت بازار می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When delivery was actually made, the market price had dropped to 42s. 6d.
[ترجمه گوگل]وقتی تحویل واقعاً انجام شد، قیمت بازار به 42 ثانیه کاهش یافته بود 6d
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تحویل در واقع انجام شد، قیمت بازار به ۴۲ % کاهش یافته است ۶ d
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The law of market price is the law of oscillation in this system.
[ترجمه گوگل]قانون قیمت بازار قانون نوسان در این سیستم است
[ترجمه ترگمان]قانون قیمت بازار، قانون نوسانات در این سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The current market price of such bonds will be determined by demand and supply.
[ترجمه گوگل]قیمت فعلی بازار چنین اوراقی بر اساس تقاضا و عرضه تعیین خواهد شد
[ترجمه ترگمان]قیمت فعلی این اوراق قرضه با تقاضا و عرضه تعیین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Again, it is the market price on the date of the breach which is important.
[ترجمه گوگل]باز هم، این قیمت بازار در تاریخ نقض است که مهم است
[ترجمه ترگمان]دوباره، قیمت بازار در تاریخ نقض است که مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Accepting an offer at market price may therefore be the only realistic way of realising their investment at its full value.
[ترجمه گوگل]بنابراین، پذیرش پیشنهاد به قیمت بازار ممکن است تنها راه واقع بینانه برای تحقق سرمایه گذاری آنها به ارزش کامل باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین پذیرش پیشنهاد قیمت در بازار ممکن است تنها راه واقع گرایانه تحقق سرمایه گذاری آن ها با ارزش کامل خود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a public company, the value is the market price of the stock.
[ترجمه گوگل]در یک شرکت سهامی عام، ارزش، قیمت بازار سهام است
[ترجمه ترگمان]در یک شرکت دولتی، ارزش بازار سهام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is possible to decompose the current market price P into accrued interest and principal using the formula.
[ترجمه گوگل]با استفاده از فرمول می توان قیمت فعلی بازار P را به سود و اصل تعهدی تجزیه کرد
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که قیمت بازار فعلی P به سود متعلقه و با استفاده از فرمول کسر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Could this be the prevailing market price for corn?
[ترجمه گوگل]آیا این می تواند قیمت غالب ذرت در بازار باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این می تواند قیمت غالب بازار برای ذرت باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The higher demand would raise the market price of the asset and thereby reduce the yield.
[ترجمه گوگل]تقاضای بالاتر قیمت بازار دارایی را افزایش می دهد و در نتیجه بازدهی را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]تقاضای بالاتر، قیمت بازار سرمایه را بالا می برد و در نتیجه محصول را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At £750,000 we paid the market price for him, but he looks a snip now.
[ترجمه گوگل]با 750000 پوند ما قیمت بازار را برای او پرداختیم، اما او اکنون یک تکه به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در ۷۵۰ هزار پوند قیمت بازار را برای او پرداخت کردیم، اما حالا به نظر می رسد که قیچی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Falling demand for wheat has depressed its market price.
[ترجمه گوگل]کاهش تقاضا برای گندم باعث کاهش قیمت آن در بازار شده است
[ترجمه ترگمان]کاهش تقاضا برای گندم بهای بازار خود را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Standard's market price held steady at 430p.
[ترجمه گوگل]قیمت بازار استاندارد در 430p ثابت ماند
[ترجمه ترگمان]قیمت بازار استاندارد در ۴۳۰ p ثابت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] قیمت بازار
[ریاضیات] قیمت روز، نرخ فروش، قیمت بازار

انگلیسی به انگلیسی

• average price for a certain product, price at which a customer is willing to buy and a vendor is willing to sell

پیشنهاد کاربران

بپرس