markedness

جمله های نمونه

1. Asymmetry and Markedness by Shen Jianxuan is a pioneering work which apply mark theory to the study of Chinese grammar.
[ترجمه گوگل]عدم تقارن و نشانه گذاری نوشته شن جیان ژوان اثری پیشگام است که نظریه علامت گذاری را برای مطالعه دستور زبان چینی به کار می برد
[ترجمه ترگمان]Asymmetry و Markedness توسط شن Jianxuan یک کار پیشرو است که نظریه نشانه را به مطالعه دستور زبان چینی اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper applies markedness theory to the analysis of four grammatical categories of the English verb: tense, phase, aspect and voice.
[ترجمه گوگل]این مقاله تئوری نشانه گذاری را برای تحلیل چهار دسته دستوری فعل انگلیسی: زمان، فاز، جنبه و صدا اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله نظریه markedness را به تحلیل چهار مقوله گرامری فعل انگلیسی اعمال می کند: عصبی، فازی، جنبه و صدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This thesis furthers the study of markedness theory in terms of pragmatics, and attempts to apply this theory to numerical translation assessment.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه مطالعه نظریه نشانه گذاری را از نظر عمل شناسی بیشتر می کند و سعی می کند این نظریه را در ارزیابی ترجمه عددی به کار گیرد
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه به بررسی مطالعه تیوری markedness در زمینه عملگرایی و تلاش برای اعمال این نظریه به ارزیابی عددی ترجمه می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The degree of markedness of a sentence reflects its complexity in structure.
[ترجمه گوگل]درجه مشخص بودن یک جمله نشان دهنده پیچیدگی آن در ساختار است
[ترجمه ترگمان]درجه of یک جمله پیچیدگی آن را در ساختار منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This study seeks to analyse Markedness Theory in the area of lexics.
[ترجمه گوگل]این پژوهش به دنبال تحلیل نظریه نشانه گذاری در حوزه واژگان است
[ترجمه ترگمان]این مطالعه به دنبال تحلیل نظریه Markedness در حوزه of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mainly such aspects as the markedness, the relation of figure and ground, the conceptual iconicity, the semantic prototype and its change, and the mental space of negation are dealt with.
[ترجمه گوگل]عمدتاً به جنبه هایی مانند نشانه گذاری، رابطه شکل و زمین، شمایل مفهومی، نمونه اولیه معنایی و تغییر آن و فضای ذهنی نفی پرداخته می شود
[ترجمه ترگمان]اساسا چنین جنبه هایی مانند the، رابطه شکل و زمین، the مفهومی، نمونه معنایی و تغییر آن و فضای ذهنی منفی به آن رسیدگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To have a thorough study of the markedness of personal gender nouns entails a close study of personal pronouns, especially those gender-sensitive personal pronouns.
[ترجمه گوگل]مطالعه کامل در مورد مشخص بودن اسم های جنسیت شخصی مستلزم مطالعه دقیق ضمایر شخصی، به ویژه آن دسته از ضمایر شخصی حساس به جنسیت است
[ترجمه ترگمان]برای داشتن یک مطالعه کامل از markedness اسم های جنسی شخصی مستلزم مطالعه نزدیکی از ضمیر شخصی، به خصوص آن pronouns شخصی حساس به جنسیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This article attempts to account for the markedness value of metalinguistic negation (MN) from an integrative approach: a combination of static and dynamic perspectives.
[ترجمه گوگل]این مقاله تلاش می‌کند ارزش نشانه‌گذاری نفی فرازبانی (MN) را از یک رویکرد یکپارچه توضیح دهد: ترکیبی از دیدگاه‌های ایستا و پویا
[ترجمه ترگمان]این مقاله تلاش می کند تا ارزش markedness نفی metalinguistic (گره متحرک)را از یک رویکرد یکپارچه در نظر بگیرد: ترکیبی از دیدگاه های استاتیک و پویا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In light of traditional markedness theory and Nida's Equivalence Translation, this thesis formulates the Pragmatic-Markedness Equivalence Principle (which has 12 maxims).
[ترجمه گوگل]در پرتو نظریه سنتی نشانه گذاری و ترجمه هم ارزی ندا، این پایان نامه اصل هم ارزی عملی-علامت گذاری (که دارای 12 اصل است) را فرموله می کند
[ترجمه ترگمان]در پرتو نظریه سنتی markedness و ترجمه ارزی ندا، این پایان نامه اصل هم ارزی Pragmatic - Markedness را می سازد (که دارای ۱۲ اصل است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this paper, judgements of markedness of fitting model parameters are studied and elevation abnormality models are built on the basis of the principle of data diagnoses.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، قضاوت در مورد مشخص بودن پارامترهای مدل برازش مورد مطالعه قرار گرفته و مدل‌های ناهنجاری ارتفاعی بر اساس اصل تشخیص داده‌ها ساخته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، قضاوت در مورد پارامترهای مدل برازش شده و مدل های ناهنجاری ارتفاع براساس اصل تشخیص داده ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Markedness theory is advanced by the Prague School and its key concept is marked-ness, which refers to a phenomenon of opposition and asymmetry.
[ترجمه گوگل]نظریه نشانه گذاری توسط مکتب پراگ ارائه شده است و مفهوم کلیدی آن نشانه گذاری است که به پدیده ای از مخالفت و عدم تقارن اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]نظریه Markedness توسط مدرسه پراگ مطرح شده است و مفهوم کلیدی آن مشخص - ness است، که به پدیده مخالفت و عدم تقارن اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chapter one first briefly introduces the development and application of markedness theory, and then comes to the "stylistic markers" proposed by Mr.
[ترجمه گوگل]فصل اول ابتدا به طور خلاصه توسعه و کاربرد نظریه نشانه گذاری را معرفی می کند و سپس به «نشانگرهای سبکی» پیشنهاد شده توسط آقای دکتر می رسد
[ترجمه ترگمان]فصل اول به طور خلاصه توسعه و کاربرد نظریه markedness را معرفی می کند و سپس به \"مارکرهای سبکی\" ارائه شده توسط آقای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As one of the moat important theories in structural linguistics, markedness theory was first put forward by the Prague School in their description of some of the contrastive phenomena in phonology.
[ترجمه گوگل]به‌عنوان یکی از نظریه‌های مهم در زبان‌شناسی ساختاری، نظریه نشانه‌گذاری برای اولین بار توسط مکتب پراگ در توصیف برخی از پدیده‌های متضاد در واج‌شناسی مطرح شد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از تئوری های مهم در زبان شناسی ساختاری، نظریه markedness برای اولین بار توسط مدرسه پراگ در توصیف برخی از پدیده های contrastive در آواشناسی مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• marked form, basic default form in linguistics

پیشنهاد کاربران

markedness ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: نشان داری
تعریف: اصلی در زبان شناسی که بر مبنای آن واحدهای زبانی براساس داشتن یا نداشتن مشخصه ای خاص تفکیک می شوند
مشخصی، علامت داری، نشانه داری، شاخص بودن، bold و برجسته بودن، نمایانی
علامت دار بودن، مشخص بودن، شاخص بودن

بپرس