mark off


مرز یا حد تعیین کردن، (حدود چیزی را) معین کردن

جمله های نمونه

1. He used a rope to mark off the circle.
[ترجمه گوگل]او از طناب برای علامت زدن دایره استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]از طنابی استفاده می کرد تا دایره را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We mark off the limits of our lots with stakes.
[ترجمه گوگل]ما محدودیت های لات های خود را با سهام مشخص می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما مقدار خیلی زیادی از limits را علامت گذاری می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mark off each of the names on the list as I call them out.
[ترجمه گوگل]هر یک از نام های موجود در لیست را همانطور که آنها را صدا می زنم علامت گذاری کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی اونا رو بیرون می کنم مارک هر کدوم از اسم ها رو از لیست حذف کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These differences might be represented as those which mark off the specialist team from the others.
[ترجمه گوگل]این تفاوت ها ممکن است به عنوان تفاوت هایی نشان داده شوند که تیم متخصص را از سایرین متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]این تفاوت ها ممکن است به عنوان افرادی باشد که تیم متخصص را از دیگران حذف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Campers stretched string between posts to mark off their sites.
[ترجمه گوگل]کمپینگ‌ها رشته‌هایی را بین پست‌ها دراز می‌کردند تا سایت‌های خود را مشخص کنند
[ترجمه ترگمان]campers رشته ای را بین پست های خود گسترش دادند تا محل خود را علامت گذاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The best way to get the trade mark off the bottle is to soak it off.
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای از بین بردن علامت تجاری از روی بطری، خیس کردن آن است
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای گرفتن علامت تجاری از بطری این است که آن را خیس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pages keep turning I'll mark off each day with a cross.
[ترجمه گوگل]صفحات مدام در حال چرخش هستند، من هر روز را با یک ضربدر مشخص می کنم
[ترجمه ترگمان]هر روز با صلیب نشانه می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Read the text through and mark off the sections you find particularly applicable.
[ترجمه گوگل]متن را کامل بخوانید و بخش هایی را که به نظرتان کاربردی هستند علامت بزنید
[ترجمه ترگمان]متن را بخوانید و بخش هایی را که در آن ها می بینید را علامت گذاری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can you get that dirty mark off the wall?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آن علامت کثیف را از روی دیوار پاک کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه اون علامت کثیف رو از روی دیوار رد کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some people mark off their lives in years; I measure mine in small events.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم زندگی خود را در سال نشان می دهند من خودم را در رویدادهای کوچک می سنجم
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم زندگی خود را در چند سال حفظ می کنند؛ من خودم را در رویداده ای کوچک اندازه گیری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the money had come to mark off his weaving into periods.
[ترجمه گوگل]اما پول برای مشخص کردن دوره‌های بافی او آمده بود
[ترجمه ترگمان]اما پول برای رفع weaving به دوره های مختلف رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After scrubbing away for half an hour I still couldn't get the mark off.
[ترجمه گوگل]بعد از نیم ساعت تمیز کردن، هنوز نتوانستم علامت را پاک کنم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه نیم ساعت را تمیز کردم، هنوز نمی توانستم نشانه را از سرم بیرون کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• restrict; indicate; separate, make a distinction between

پیشنهاد کاربران

mark something off
1. برای جدا کردن یک منطقه با کشیدن یک خط یا استفاده از طناب در اطراف آن
2. علامت گذاری در لیست برای نشان دادن اینکه کاری انجام شده یا نه
محدود کردن
نشان دادن
جدا ساختن، تفکیک کردن
بین . . . فاصله انداختن

بپرس