marginalization

/ˌmɑːrdʒənələˈzeɪʃən//ˌmɑːdʒənələˈzeɪʃən/

(noun) کنار گذاشتن، نادیده گرفتن، منزوی کردن

جمله های نمونه

1. The marginalization of certain groups within the community may lead to social unrest.
[ترجمه گوگل]به حاشیه راندن گروه های خاصی در جامعه ممکن است به ناآرامی اجتماعی منجر شود
[ترجمه ترگمان]به حاشیه رانده شدن گروه های خاص در جامعه ممکن است منجر به ناآرامی اجتماعی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such marginalization of older people was accompanied by increasing material prosperity and political activism.
[ترجمه گوگل]چنین به حاشیه راندن افراد مسن با افزایش رفاه مادی و فعالیت سیاسی همراه بود
[ترجمه ترگمان]چنین حاشیه رانده شدن افراد مسن با افزایش رونق مادی و فعالیت سیاسی همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jacques Derrida, Paul Ricoeur, And The Marginalization Of Christianity: Can The God Of Presence Be Saved?
[ترجمه گوگل]ژاک دریدا، پل ریکور، و به حاشیه راندن مسیحیت: آیا می توان خدای حضور را نجات داد؟
[ترجمه ترگمان]ژاک دریدا، پل Ricoeur و The از مسیحیت: آیا خدا می تواند نجات یابد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It blights lives in terms of poverty and marginalization.
[ترجمه گوگل]از نظر فقر و حاشیه نشینی زندگی ها را نابود می کند
[ترجمه ترگمان]این کشور از نظر فقر و حاشیه رانده شدن زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He spoke of his fears of the marginalization of Africa.
[ترجمه گوگل]او از ترس خود از به حاشیه راندن آفریقا صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او از ترس از حاشیه رانده شدن افریقا سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The marginalization of individual local city is an unavoidable phenomenon in urban development process.
[ترجمه گوگل]به حاشیه رانده شدن هر شهر محلی یک پدیده اجتناب ناپذیر در فرآیند توسعه شهری است
[ترجمه ترگمان]نادیده انگاشته شدن شهر محلی یک پدیده غیرقابل اجتناب در روند توسعه شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The biggest challenge is the simultaneous existence of marginalization and dependency.
[ترجمه گوگل]بزرگترین چالش، وجود همزمان حاشیه نشینی و وابستگی است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین چالش، وجود به حاشیه رانده شدن و وابستگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. First, the marginalization of literature brought aesthetic experience secular, privatization trend.
[ترجمه گوگل]اول، به حاشیه راندن ادبیات، تجربه زیبایی شناختی سکولار، روند خصوصی سازی را به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه به حاشیه رانده شدن ادبیات، تجربه زیبایی شناختی و سکولار را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In particular the threat of Africa's marginalization must be removed.
[ترجمه گوگل]به ویژه تهدید به حاشیه راندن آفریقا باید از بین برود
[ترجمه ترگمان]به ویژه تهدید به حاشیه رانده شدن افریقا باید حذف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And at times it criticizes class-based politics, for its omission and marginalization of gender issues.
[ترجمه گوگل]و گاهی از سیاست طبقاتی به دلیل حذف و به حاشیه راندن مسائل جنسیتی انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]و گاهی از سیاست های طبقاتی، به دلیل حذف و به حاشیه راندن مسائل جنسیتی انتقاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the cause of rural-surplus labor transferring, rural labors, the special class, walked in the Institutional pitfall:relative pauperization and social marginalization.
[ترجمه گوگل]در راستای انتقال نیروی کار مازاد روستایی، کارگران روستایی، طبقه خاص، در دام نهادی گام برداشتند: فقر نسبی و به حاشیه راندن اجتماعی
[ترجمه ترگمان]در اثر انتقال نیروی کار مازاد روستایی، زحمات روستایی، طبقه خاص، در دام نهادی مورد استفاده قرار گرفت: pauperization نسبی و حاشیه رانده شدن اجتماعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, Human Rights Watch said that in practice, the new law is compounding the health risks, social marginalization, and stigmatization of suspected drug users.
[ترجمه گوگل]با این حال، دیده بان حقوق بشر گفت که در عمل، قانون جدید خطرات سلامتی، به حاشیه راندن اجتماعی، و انگ مظنون به مصرف کنندگان مواد مخدر را تشدید می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، سازمان نظارت حقوق بشر گفت که در عمل، قانون جدید، خطرات سلامتی، به حاشیه رانده شدن اجتماعی و بدنام کردن مصرف کنندگان مواد مخدر را تشدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, since modern society, the rules of reason and exaggerated, leading to loss of virtue ethics and marginalization has led to a modern crisis of sexual morality and ethical dilemma.
[ترجمه گوگل]با این حال، از زمان جامعه مدرن، قواعد عقلانی و اغراق آمیز، منجر به از دست دادن اخلاق فضیلت و به حاشیه رانده شدن منجر به بحران مدرن اخلاق جنسی و دوراهی اخلاقی شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجا که جامعه مدرن، قواعد عقل و اغراق، منجر به از دست دادن اخلاق فضیلت می شود و به حاشیه رانده شدن به بحران نوین اخلاق جنسی و معمای اخلاقی منجر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Generally speaking, the models of acculturation may be divided into assimilation, integration, separation and marginalization.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مدل های فرهنگ پذیری را می توان به جذب، ادغام، جدایی و به حاشیه راندن تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مدل های فرهنگ پذیری را می توان به همانندسازی، یکپارچه سازی، جداسازی و به حاشیه رانده شدن تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tibetans have real grievances, after decades of cultural discrimination and economic marginalization.
[ترجمه گوگل]تبتی‌ها پس از دهه‌ها تبعیض فرهنگی و به حاشیه راندن اقتصادی، نارضایتی‌های واقعی دارند
[ترجمه ترگمان]تبتی ها، پس از دهه ها تبعیض فرهنگی و به حاشیه رانده شدن اقتصادی، نارضایتی خود را به همراه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[آمار] حاشیه ای سازی

انگلیسی به انگلیسی

• social process of being made marginal, social process of becoming marginal (particularly as a group within a larger society)

پیشنهاد کاربران

حاشیه نشینی:
حاشیه نشینی یا پدیده سکونتگاه های غیررسمی ، حاصل رشد شهرنشینی و مهاجرت به شهرها ، درآمد پایین کشاورزی و جذابیت های زندگی شهری مانند فرصت های شغلی بیشتر ، تحصیل ، بهداشت و درمان ، سهولت دسترسی به خدمات اجتماعی شکل گرفته است .
...
[مشاهده متن کامل]

حاشیه نشینان به کسانی گفته می شود که در شهر سکونت دارند ولی به علل گوناگون نتوانسته جذب نظام اقتصادی –اجتماعی شهر شود و از خدمات شهری استفاده کنند، آنها در مناطق حاشیه نشین زندگی می کنند از ساخت قدرت و سیاست عمومی جامعه جدا هستند و به عنوان گروه پست اجتماعی محسوب می شوند . از نظر اجتماعی خانواده های تهی دست و غالباً مهاجر که به تعبیری در فقر زندگی می کنند به طور کامل جدب شیوه جدید زندگی شهری نشده اند و در حاشیه آن به زندگی ادامه می دهند ودارای موقعیتی ضعیف هستند و در طبقه پایین اجتماع قرار دارند .
آنها ساکن مناطق زاغه نشین ، آلونک نشین یا حاشیه نشین هستند عمدتاً مهاجران فقیر و مصیبت زده روستایی اولین خانه ارزان و کوچک خود را در آن جا بنا می کنند.
آسیب های موجود در بین جمعیت حاشیه نشین شامل طلاق، اعتیاد، مفاسد اخلاقی، تشکیل کلونی های فروش مواد مخدرو همچنین فساد و فحشا از در شهرها بویژه کلان شهرها می باشد.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : marginalize
✅️ اسم ( noun ) : margin / marginal / marginalia / marginalization
✅️ صفت ( adjective ) : marginal
✅️ قید ( adverb ) : marginally
منزوی سازی
حاشیه ای سازی
حاشیه سازی
به حاشیه راندن نادیده گرفتن، مورد کم توجهی قرار دادن
حاشیه نشینی
به حاشیه رفتن، از دور خارج شدن
انزوا

بپرس