marge

/ˈmɑːrdʒ//mɑːdʒ/

معنی: کنار، حاشیه، لبه، حاشیه دار کردن
معانی دیگر: (قدیمی) رجوع شود به: margin

جمله های نمونه

1. Every afternoon, Marge would toddle down to the library.
[ترجمه گوگل]هر روز بعد از ظهر، مارج به سمت کتابخانه می رفت
[ترجمه ترگمان]هر روز بعد از ظهر، مارچ پاورچین پاورچین به کتابخانه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thanks Marge, I'll be glad of the help.
[ترجمه گوگل]مرسی مارج، از کمکت خوشحال خواهم شد
[ترجمه ترگمان] \"ممنون،\" مارج از کمکت خوشحال میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In silence, Marge concentrated on finishing her coffee.
[ترجمه گوگل]در سکوت، مارج روی تمام کردن قهوه‌اش تمرکز کرد
[ترجمه ترگمان]در سکوت، مارج تمرکز کرد تا قهوه اش را تمام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Marge found that the liquor made her eyes ache.
[ترجمه گوگل]مارج متوجه شد که مشروب چشمانش را درد می کند
[ترجمه ترگمان]مارج متوجه شد که الکل چشماش رو به درد میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hal and Marge were there, their good news shining in their eyes.
[ترجمه گوگل]هال و مارج آنجا بودند و خبرهای خوبشان در چشمانشان می درخشید
[ترجمه ترگمان]هال و مارچ در آنجا بودند و اخبار خوب آن ها در چشمانشان برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Marge felt herself sinking into the chair she sat in.
[ترجمه گوگل]مارج احساس کرد که روی صندلی که روی آن نشسته فرو رفته است
[ترجمه ترگمان]مارج خود را روی یک صندلی که در آن نشسته بود احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Marge sat facing the window, listening to the wind until it faded into a greater stillness.
[ترجمه گوگل]مارج روبه‌روی پنجره نشسته بود و به باد گوش می‌داد تا اینکه در سکوتی بزرگ‌تر محو شد
[ترجمه ترگمان]مارج روبروی پنجره نشسته بود و به صدای باد گوش می داد تا اینکه در سکون بزرگ تر ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Marge protested that she had never had any kind of affair with Lawrence.
[ترجمه گوگل]مارج اعتراض کرد که هرگز با لارنس رابطه نداشته است
[ترجمه ترگمان]ما رج اعتراض کرد که او هرگز با لارنس عشق بازی نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Marge said that it seemed as if he was 0.
[ترجمه گوگل]مارج گفت که انگار 0 بود
[ترجمه ترگمان]مارج گفت که به نظر می رسه اون ۱۰ سالش بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Marge clung to Janey and stared at the blank door in horror.
[ترجمه گوگل]مارج به جینی چسبید و با وحشت به در خالی خیره شد
[ترجمه ترگمان]مارج به جنی چسبیده بود و با وحشت به در سفید خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If Marge did come up to Rome suddenly, Tom had a lot of his own clothing hanging ready in the closet.
[ترجمه گوگل]اگر مارج ناگهان به رم می‌آمد، تام بسیاری از لباس‌های خودش را در کمد آویزان کرده بود
[ترجمه ترگمان]اگر مارچ ناگهان به رم آمد، تام لباس های مخصوص خودش را در کمد اویزان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Marge would very likely come up to Rome.
[ترجمه گوگل]مارج به احتمال زیاد به رم خواهد آمد
[ترجمه ترگمان] مارج به احتمال زیاد به رم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tom and Marge caught the gondola from the church steps to San Marco, and walked from there to the Gritti.
[ترجمه گوگل]تام و مارج گوندولا را از پله‌های کلیسا تا سن مارکو گرفتند و از آنجا به سمت گریتی رفتند
[ترجمه ترگمان]تام و مارج پل gondola را از پله های کلیسا به سان مارکو بردند و از آنجا به the رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Marge tried on the dress and it fitted to perfection.
[ترجمه گوگل]مارج لباس را امتحان کرد و کاملاً متناسب بود
[ترجمه ترگمان] مارج \"سعی کرد لباس رو بپوشه\" و برای کمال مناسب باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنار (اسم)
abutment, bank, edge, margin, lotus, brink, limit, recess, verge, lip, list, brim, marge, lotos, rand

حاشیه (اسم)
border, margin, brink, gloss, braid, fringe, verge, margent, listel, purl, brim, fixing, outskirt, marge, rand, selvage, selvedge

لبه (اسم)
border, edge, margin, point, mouthpiece, track, fringe, verge, lip, hem, rim, edging, ledge, margent, brim, marge, ridge, spike, rand, selvage, selvedge, welt

حاشیه دار کردن (فعل)
margin, fringe, hem, marge

انگلیسی به انگلیسی

• margarine (british)
marge is the same as margarine; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس