marathoner


دونده در مسابقه ی ماراتون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who competes in a footrace of twenty-six miles or any other long-distance test of endurance.

جمله های نمونه

1. He is tall, a marathoner, with salt-and-pepper short hair.
[ترجمه گوگل]او قد بلند، یک ماراتن است، با موهای کوتاه نمکی و فلفلی
[ترجمه ترگمان]او بلند قد، با موهای فلفل نمکی و موهای کوتاه فلفل نمکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Olympic marathoner Ed Eyestone never runs more than six days a week, even when preparing for a marathon.
[ترجمه گوگل]اد آیستون، دونده ماراتن المپیک، هرگز بیش از شش روز در هفته نمی دود، حتی زمانی که برای ماراتن آماده می شود
[ترجمه ترگمان]\"اد Eyestone\" (اد Eyestone)المپیک تاکنون بیش از شش روز در هفته برگزار نمی کند، حتی زمانی که برای یک ماراتن آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For experienced marathoners, it could be qualifying for the Boston Marathon.
[ترجمه گوگل]برای ماراتن‌های با تجربه، می‌تواند واجد شرایط ماراتن بوستون باشد
[ترجمه ترگمان]برای marathoners باتجربه، می توان راه را برای ماراتون بوستون به راه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From there, the 1 000-plus marathoners faced gradual uphill climbs until about mile 1
[ترجمه گوگل]از آنجا، بیش از 1000 ماراتن با صعودهای تدریجی سربالایی تا حدود مایل 1 روبرو شدند
[ترجمه ترگمان]از آنجا تا حدود ۱ کیلومتر با صعود تدریجی به سمت بالا صعود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yes, you guessed it, I am a sometime marathoner. . . that is, when there is time.
[ترجمه گوگل]بله، درست حدس زدید، من زمانی یک ماراتن هستم یعنی وقتی وقت هست
[ترجمه ترگمان]بله، شما حدس زدید، من هر وقت که وقت باشد، من a هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A lot of marathoners are versatile runners.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دوندگان ماراتن دوندگان همه کاره هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از marathoners دوندگان چند منظوره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Haile Gebrselassie, the world's fastest marathoner, once said of his early career, "When I wore shoes, it was difficult. "
[ترجمه گوگل]Haile Gebrselassie، سریع‌ترین دونده ماراتن جهان، یک بار در مورد اوایل دوران حرفه‌ای خود گفت: «وقتی کفش می‌پوشیدم، سخت بود»
[ترجمه ترگمان]هایله سلاسی، سریع ترین marathoner جهان، زمانی از دوران اولیه خود گفت: \" وقتی کفش هایم را می پوشیدم، سخت بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whether you're a beginner runner or an experienced marathoner, you can benefit from cross-training.
[ترجمه گوگل]چه یک دونده مبتدی یا یک ماراتن باتجربه باشید، می توانید از تمرینات متقابل بهره مند شوید
[ترجمه ترگمان]چه شما یک دونده مبتدی یا فردی باتجربه هستید، می توانید از آموزش متقابل بهره مند شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was a marathoner who could run miles and not be weary.
[ترجمه گوگل]او یک ماراتن بود که می توانست کیلومترها بدود و خسته نباشد
[ترجمه ترگمان]او مردی بود که مایل بود مایل ها راه برود و خسته نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most marathoner runners I know have at least one story about a marathon spectator who they wanted to strangle in the middle of their race.
[ترجمه گوگل]اکثر دوندگان ماراتن که من می شناسم حداقل یک داستان در مورد یک تماشاگر ماراتن دارند که می خواستند در میانه مسابقه خود خفه کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر runners که می شناسم حداقل یک داستان در مورد یک تماشاچی ماراتن که می خواستند در میان نژاد خود خفه شوند، دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meghan Arbogast was already a successful marathoner 5 years ago, with a 2:58 to her credit.
[ترجمه گوگل]مگان آربوگاست 5 سال پیش با امتیاز 2:58 یک ماراتن موفق بود
[ترجمه ترگمان]Meghan Arbogast ۵ سال پیش یک marathoner موفق بوده است و ۲: ۵۸ به اعتبار او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How Paralympian Josh George Inspired a FanHouse Marathoner originally appeared on Fanhouse Backporch on Tue, 04 Nov 2008 13:41:00 EST .
[ترجمه گوگل]چگونه جاش جورج، بازیکن پارالمپیک، الهام بخش یک دونده ماراتن فان هاوس شد، ابتدا در سه‌شنبه، 04 نوامبر 2008، ساعت 13:41:00 EST در پشتیبان Fanhouse ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]\"جاش George\" (Paralympian George)با الهام از \"FanHouse marathoner\" (Paralympian marathoner)در \"Fanhouse Backporch\" در \"Tue\"، \"۰۴\"، در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۰۸، ۱۳: ۴۱ بعد از ظهر EST
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A marathoner, despite of breaking his leg in the race, managed to finish the game eventually.
[ترجمه گوگل]یک دونده ماراتن با وجود شکستگی پای خود در مسابقه، در نهایت توانست بازی را به پایان برساند
[ترجمه ترگمان]یک marathoner، با وجود شکستن پای خود در مسابقه، موفق شد در نهایت این بازی را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Show me a marathoner who hasn't heard of Yasso 800s and I'll show you someone who hasn't been paying much attention recently.
[ترجمه گوگل]یک ماراتن را به من نشان دهید که نام Yasso 800s را نشنیده است و من به شما کسی را نشان خواهم داد که اخیراً توجه زیادی به او نکرده است
[ترجمه ترگمان]من هر کسی رو که تا حالا نشنیده بودم رو بهم نشون بده و من یه نفر رو که اخیرا زیاد بهش توجه نکرده، نشون می دم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My mother was a record-breaking masters marathoner in her 40s.
[ترجمه گوگل]مادرم در 40 سالگی رکوردشکنی در دو ماراتن استادان داشت
[ترجمه ترگمان]مادرم در ۴۰ سالگی من رو زیر و رو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who participates in a marathon, marathon runner

پیشنهاد کاربران

بپرس