maoism

/ˈmaʊɪzəm//ˈmaʊɪzəm/

پیروی از اندیشه های مائوتسه تونگ، مائوگرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Maoist (adj.), Maoist (n.)
• : تعریف: the theories and policies of Mao Tse-Tung, esp. those concerning revolution and communism.

جمله های نمونه

1. But they left only tenuous intellectual ties between Maoism and Marxism.
[ترجمه گوگل]اما آنها فقط پیوندهای فکری ضعیفی بین مائوئیسم و ​​مارکسیسم باقی گذاشتند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها تنها روابط عقلانی ضعیف بین Maoism و مارکسیسم را ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Once the crucible of Maoism, Shenyang is by some accounts China's most politically unstable region.
[ترجمه گوگل]شنیانگ که زمانی بوته مائوئیسم بود، از نظر برخی به‌عنوان بی‌ثبات‌ترین منطقه سیاسی چین است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کوره of، Shenyang توسط برخی از most منطقه از نظر سیاسی ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was not niggardly in praising " Maoism " and Mao.
[ترجمه گوگل]او در ستایش «مائوئیسم» و مائو بخل ورزید
[ترجمه ترگمان]در ستایش \"Maoism\" و \"مایو\" خست به خرج نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Put aside the Long March, Maoism, the Cultural Revolution; put aside the invasions, conquests, disasters, and other major setbacks inflicted upon the Chinese people over their history.
[ترجمه گوگل]راهپیمایی طولانی، مائوئیسم، انقلاب فرهنگی را کنار بگذارید تهاجمات، فتوحات، بلایا و دیگر شکست های بزرگی که در طول تاریخ بر مردم چین وارد شده را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]\"انقلاب فرهنگی\"، \"Maoism\"، \"انقلاب فرهنگی\" را کنار بگذارید؛ تهاجم، فتوحات، فجایع، و دیگر setbacks بزرگ که مردم چین بر تاریخ خود تحمیل می کنند را کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. First, Maoism was based on the belief that the peasantry is the principal revolutionary class, even though lip service was ambiguously paid to the principle of "proletarian leadership. "
[ترجمه گوگل]اولاً، مائوئیسم بر این باور استوار بود که دهقانان طبقه انقلابی اصلی هستند، حتی اگر به طور مبهم به اصل "رهبری پرولتاریا" پرداخته شد
[ترجمه ترگمان]نخست، Maoism بر این عقیده استوار بود که کشاورزان طبقه اصلی انقلابی هستند، حتی با وجود اینکه سرویس لب به اصول رهبری \"رهبری رنجبران\" پرداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of the pervasive features of Maoism was its voluntarist belief that human consciousness was the decisive factor in history.
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی‌های فراگیر مائوئیسم، باور داوطلبانه آن بود که آگاهی انسان عامل تعیین‌کننده در تاریخ است
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های فراگیر of بر این باور بود که آگاهی انسان عامل تعیین کننده در تاریخ بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yet if Maoism is exhausted, this is not necessarily the case for other forms of Marxism.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر مائوئیسم تمام شود، این لزوماً در مورد سایر اشکال مارکسیسم صدق نمی کند
[ترجمه ترگمان]با این حال اگر Maoism خسته شده باشد، این لزوما مورد دیگر مارکسیسم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maoism not only strayed from Marxism in turning to the countryside but was also profoundly non-Leninist in celebrating the spontaneity of peasant revolt.
[ترجمه گوگل]مائوئیسم نه تنها با روی آوردن به روستا از مارکسیسم دور شد، بلکه در جشن خودانگیختگی شورش دهقانان نیز عمیقاً غیرلنینیست بود
[ترجمه ترگمان]Maoism نه تنها در بازگشت به حومه شهر از مارکسیسم احتراز می جست، بلکه در تجلیل خود از قیام دهقانان عمیقا غیرقابل - بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deng, at long last, decided Maoism should be dealt a decisive blow.
[ترجمه گوگل]دنگ بالاخره تصمیم گرفت که باید ضربه قاطعی به مائوئیسم وارد شود
[ترجمه ترگمان]دنگ، در آخرین دقایق، تصمیم گرفت که ضربه قاطعی به آن وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Maoism is a potential thought.
[ترجمه گوگل]مائوئیسم یک تفکر بالقوه است
[ترجمه ترگمان]Maoism یک تفکر بالقوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The latest law is only one step in the slow trudge China is making out of the blind alley of Maoism.
[ترجمه گوگل]آخرین قانون تنها یک گام در مسیر آهسته ای است که چین از کوچه کور مائوئیسم خارج می کند
[ترجمه ترگمان]آخرین قانون تنها یک گام در the آهسته است که چین از بن بست blind می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For a long while it looked as if China would never be liberalized, that it would remain locked in the super-Stalinism of Maoism.
[ترجمه گوگل]برای مدتی طولانی به نظر می رسید که چین هرگز لیبرال نخواهد شد و در سوپراستالینیسم مائوئیسم محبوس خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]برای مدتی طولانی به نظر می رسید که چین هرگز آزاد نخواهد شد، که در سوپر - of قفل خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It has been linked at the popular level to a general loss of faith in Marxism and Maoism, which has led to an interest in reappraising many once-discredited belief systems.
[ترجمه گوگل]این در سطح عمومی با از دست دادن کلی ایمان به مارکسیسم و ​​مائوئیسم مرتبط است، که منجر به علاقه به ارزیابی مجدد بسیاری از نظام های اعتقادی که زمانی بی اعتبار شده بودند، شده است
[ترجمه ترگمان]این مساله در سطح عمومی به از دست دادن ایمان در مارکسیسم و Maoism مرتبط بوده است که منجر به علاقه بسیاری از سیستم های باور discredited شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Best symbolized by the senior party leader, Bo Xilai, it includes a romantic revival of Maoism, harking back to a time when the Chinese were more unified and more isolated from the rest of the world.
[ترجمه گوگل]بهترین نماد توسط رهبر ارشد حزب، بو شیلای، شامل احیای رمانتیک مائوئیسم است که به زمانی بازمی گردد که چینی ها متحدتر و منزوی تر از بقیه جهان بودند
[ترجمه ترگمان]به عنوان بهترین نماد رهبر حزب، بو Xilai، که شامل احیای رمانتیک of است، به زمانی برمی گردد که چینی ها more و more از بقیه جهان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• revolutionary principles of the chinese communist party lead by chinese statesman mao tse-tung

پیشنهاد کاربران

بپرس