🔴 کتاب کاخ های بسیار ۲ ( Many Mansions II ) نوشته خانم دکتر جینا سرمینارا ( Gina Cerminara ) دنباله ای است بر اثر مشهور او، کاخ های بسیار ( Many Mansions ) ، که بر پایه خوانش های ادگار کیسی دربارهٔ قوانین دوقلوی تناسخ و کارما نوشته شده است. کتاب اول او در ایران تحت عنوان داستان زندگی ادگار کیسی و کتاب دوم به نام جهان درون در سال ۱۳۹۳ منتشر شدند. در کتاب دوم ( جهان درون ) ، دکتر سرمینارا ضمن تکمیل مباحث مطرح شده در کتاب اول، به موضوعات جدیدی در فلسفه کیهان شناخت ادگار کیسی ( مشهورترین نهان بین تاریخ ) همچون تعادل می پردازد. او با تحلیل چندین مورد از زندگی های پیشین افراد بر مبنای خوانش های ادگار کیسی، نشان می دهد که چگونه تصمیم ها و رفتارهای ما در یک زندگی، بر شرایط، روابط و حتی سلامت جسمی مان در زندگی های بعدی تأثیر می گذارد. نویسنده تأکید می کند که هیچ تجربه ای بی معنا یا تصادفی نیست؛ هر رنج و هر موفقیت، بخشی از مسیر تکامل روح است. کتاب راجع به موضوعات مختلفی به تفصیل بحث می کند. در بخش دوم دکترسرمینارا راجع به بدن صحبت می کند و توضیح می دهد که بدن فیزیکی تنها ابزار روح است، نه هدف نهایی آن.
... [مشاهده متن کامل]
او با استناد به خوانش های ادگار کیسی، می گوید وضعیت جسمانی فرد — از بیماری ها گرفته تا شکل چهره یا حتی نوع اندام — بازتاب مستقیم پیشینه روحی و اعمال گذشته اوست.
در بخش سوم دکتر سرمینارا به مبحث جنسیت می پردازد.
سرمینارا بر پایه آموزه های کیسی می گوید روح در طول تناسخ های متعدد، ممکن است در بدن مرد یا زن متولد شود تا جنبه های مختلفی را بیاموزد و تجربه کند.
بنابراین جنسیت یک نقش موقت است، نه ماهیت اصلی روح. روح باید هر دو جنبه انرژی مذکر و مؤنث را، مشابه بین و یانگ، در خود به تعادل برساند.
در عین اینکه مشکلات احساسی یا رفتاری افراد ممکن است از ناسازگاری بین انرژی فعلی و خاطرات جنسیت های پیشین ناشی شود.
در فصل چهارم، سرمینارا در باره نژاد صحبت می کند.
او توضیح می دهد که تفاوت نژادها فقط پوسته ای بیرونی است و روح در طول چرخه تناسخ، ممکن است در نژادها و اقوام مختلف متجسد شود تا تجربه های گوناگون انسانی را بیاموزد. او نتیجه می گیرد هیچ نژادی برتر نیست؛ هر روح در جایگاه خاص خود برای رشد و جبران کارمای گذشته قرار گرفته است. تعصب نژادی یکی از سنگین ترین خطاهای روحانی است. روح ها ممکن است در نژادهایی متولد شوند که پیش تر نسبت به آن ها تعصب داشتند تا از درون، مفهوم برابری را درک کنند.
فصل پنجم به موضوع تعادل می پردازد که نقطهٔ اوج کتاب است.
دکتر سرمینارا می گوید که هدف نهایی زندگی های مکرر، رسیدن به تعادل است. در واقع تکامل روح یعنی دستیابی به هماهنگی بین تمام نیروهای وجود انسان.
وقتی روح به تعادل برسد، تناسخ پایان می یابد و انسان به مرحله ی وحدت با منبع می رسد.
در کتاب جهان درون، سرمینارا با نگاهی علمی تر و روان شناختی تر به سرنوشت انسان می نگرد. او تلاش می کند نشان دهد که قانون علت و معلول در سطح روح نیز حاکم است و از این رو، درک کارما می تواند ابزار رهایی باشد نه مجازات. کتاب با زبانی روان و عمیق، مرز میان عرفان شرقی و روان شناسی غربی را در هم می آمیزد و خواننده را به دیدگاهی تازه نسبت به عدالت الهی و مسئولیت فردی می رساند. در نهایت، نویسنده پیامی امیدبخش ارائه می دهد: هر روح، صرف نظر از اشتباهات گذشته، توانایی دگرگونی و تعالی را در چرخهٔ بی پایان زندگی دارد.




... [مشاهده متن کامل]
او با استناد به خوانش های ادگار کیسی، می گوید وضعیت جسمانی فرد — از بیماری ها گرفته تا شکل چهره یا حتی نوع اندام — بازتاب مستقیم پیشینه روحی و اعمال گذشته اوست.
در بخش سوم دکتر سرمینارا به مبحث جنسیت می پردازد.
سرمینارا بر پایه آموزه های کیسی می گوید روح در طول تناسخ های متعدد، ممکن است در بدن مرد یا زن متولد شود تا جنبه های مختلفی را بیاموزد و تجربه کند.
بنابراین جنسیت یک نقش موقت است، نه ماهیت اصلی روح. روح باید هر دو جنبه انرژی مذکر و مؤنث را، مشابه بین و یانگ، در خود به تعادل برساند.
در عین اینکه مشکلات احساسی یا رفتاری افراد ممکن است از ناسازگاری بین انرژی فعلی و خاطرات جنسیت های پیشین ناشی شود.
در فصل چهارم، سرمینارا در باره نژاد صحبت می کند.
او توضیح می دهد که تفاوت نژادها فقط پوسته ای بیرونی است و روح در طول چرخه تناسخ، ممکن است در نژادها و اقوام مختلف متجسد شود تا تجربه های گوناگون انسانی را بیاموزد. او نتیجه می گیرد هیچ نژادی برتر نیست؛ هر روح در جایگاه خاص خود برای رشد و جبران کارمای گذشته قرار گرفته است. تعصب نژادی یکی از سنگین ترین خطاهای روحانی است. روح ها ممکن است در نژادهایی متولد شوند که پیش تر نسبت به آن ها تعصب داشتند تا از درون، مفهوم برابری را درک کنند.
فصل پنجم به موضوع تعادل می پردازد که نقطهٔ اوج کتاب است.
دکتر سرمینارا می گوید که هدف نهایی زندگی های مکرر، رسیدن به تعادل است. در واقع تکامل روح یعنی دستیابی به هماهنگی بین تمام نیروهای وجود انسان.
وقتی روح به تعادل برسد، تناسخ پایان می یابد و انسان به مرحله ی وحدت با منبع می رسد.
در کتاب جهان درون، سرمینارا با نگاهی علمی تر و روان شناختی تر به سرنوشت انسان می نگرد. او تلاش می کند نشان دهد که قانون علت و معلول در سطح روح نیز حاکم است و از این رو، درک کارما می تواند ابزار رهایی باشد نه مجازات. کتاب با زبانی روان و عمیق، مرز میان عرفان شرقی و روان شناسی غربی را در هم می آمیزد و خواننده را به دیدگاهی تازه نسبت به عدالت الهی و مسئولیت فردی می رساند. در نهایت، نویسنده پیامی امیدبخش ارائه می دهد: هر روح، صرف نظر از اشتباهات گذشته، توانایی دگرگونی و تعالی را در چرخهٔ بی پایان زندگی دارد.



