manometer

/məˈnɑːmɪtər//məˈnɒmɪtə/

معنی: فشار سنج، الت سنجش فشار خون
معانی دیگر: (دستگاه سنجش فشار آبگونه ها و گازها) فشارسنج، مانومتر، فشار سنج گاز یا بخار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: manometric (adj.), manometrical (adj.), manometrically (adv.), manometry (n.)
• : تعریف: an instrument for measuring the pressure of liquids and gases.

جمله های نمونه

1. This is connected to a manometer.
[ترجمه گوگل]این به یک مانومتر متصل است
[ترجمه ترگمان]این به یک manometer متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The manometer catheter was linked to pressure transducers which were interfaced to a polygraph.
[ترجمه گوگل]کاتتر مانومتر به مبدل های فشار متصل شد که به یک پلی گراف متصل شده بودند
[ترجمه ترگمان]لوله سوند manometer به فشاری که به دروغ سنج وصل شده بود وصل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The manometer readings provide the best guide to circulatory volume and thus allow fluid replacement therapy to be accurately calculated.
[ترجمه گوگل]خوانش مانومتر بهترین راهنمای حجم گردش خون را ارائه می دهد و بنابراین امکان محاسبه دقیق درمان جایگزینی مایع را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]خوانش manometer بهترین راهنما برای حجم گردش خون را فراهم می کند و در نتیجه اجازه می دهد که درمان جایگزینی مایع به دقت محاسبه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dynamic response of the U-tube flow manometer is analyzed in the paper. Firslyt, the simplified mathematical model of the U-tube flow manometer is established.
[ترجمه گوگل]پاسخ دینامیکی مانومتر جریان لوله U در این مقاله تحلیل شده است در ابتدا، مدل ریاضی ساده شده مانومتر جریان لوله U ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]پاسخ دینامیکی جریان لوله U - لوله ای در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد Firslyt، مدل ریاضی ساده شده جریان لوله U - لوله ای ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The topazometer is a mercury - actuated manometer.
[ترجمه گوگل]توپازومتر یک مانومتر جیوه ای است
[ترجمه ترگمان]The یک manometer actuated از جیوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nano - ST and the characteristic of manometer materials are summarized.
[ترجمه گوگل]نانو - ST و ویژگی مواد مانومتر خلاصه شده است
[ترجمه ترگمان]نانو - ST و ویژگی های مواد manometer به طور خلاصه بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Adjustor, float valve, thermometer, alarm device, sealing oil manometer etc Linked to generator.
[ترجمه گوگل]تنظیم کننده، شیر شناور، دماسنج، دستگاه هشدار، مانومتر روغن آب بندی و غیره به ژنراتور متصل است
[ترجمه ترگمان]Adjustor، شیر شناور، دماسنج، دستگاه زنگ خطر، عایق روغن و غیره پیوند شده با ژنراتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The precision of liquid column manometer was described. The correct use method and error correction of U tube manometer and double tube differential pressure gauge were analysed.
[ترجمه گوگل]دقت مانومتر ستون مایع شرح داده شد روش استفاده صحیح و تصحیح خطای مانومتر لوله U و گیج فشار دیفرانسیل دو لوله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دقت ستون مایع manometer شرح داده شد روش استفاده صحیح و تصحیح خطای لوله U tube و فشار تفاضلی لوله دوتایی تحلیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Consists of gas tube, manometer, volume controller, clamp and scale. No danger of pollution without mercury.
[ترجمه گوگل]شامل لوله گاز، مانومتر، کنترل کننده صدا، گیره و مقیاس می باشد بدون جیوه خطر آلودگی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]Consists لوله گاز، manometer، کنترل کننده حجم، گیره و مقیاس بدون جیوه خطر آلودگی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The presentation of usage of liquid column manometer.
[ترجمه گوگل]ارائه کاربرد مانومتر ستونی مایع
[ترجمه ترگمان]معرفی استفاده از ستون مایع manometer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Manometer has weightylight - duty. Colour of the crust include : gray, black, blue. For other colors, Minimum quantity: 2000 pcs.
[ترجمه گوگل]مانومتر دارای وزن سبک - وظیفه است رنگ پوسته شامل: خاکستری، مشکی، آبی است برای رنگ های دیگر، حداقل تعداد: 2000 عدد
[ترجمه ترگمان]Manometer دارای عوارض جانبی است رنگ پوسته شامل: خاکستری، سیاه، آبی برای رنگ های دیگر، حداقل مقدار: ۲۰۰۰ تکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The housing and functional parts of the heavy-duty manometer are manufactured with the aid of specific quality parameters, mounted in a special production process and checked many times.
[ترجمه گوگل]محفظه و قطعات عملکردی مانومتر سنگین با کمک پارامترهای کیفی خاص ساخته شده و در یک فرآیند تولید خاص نصب شده و بارها بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]بخش های مسکونی و عملکردی of وظیفه سنگین با کمک پارامترهای کیفیت خاص تولید می شوند که در یک فرآیند تولید خاص نصب شده اند و چندین بار کنترل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The presentation of usage of liquid column manometer. The correct use method and error correction of U tube manometer and double tube differential pressure gauge were analysed.
[ترجمه گوگل]ارائه کاربرد مانومتر ستونی مایع روش استفاده صحیح و تصحیح خطای مانومتر لوله U و گیج فشار دیفرانسیل دو لوله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]معرفی استفاده از ستون مایع manometer روش استفاده صحیح و تصحیح خطای لوله U tube و فشار تفاضلی لوله دوتایی تحلیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is equipped with manometer, pressure reducer and flow indicator.
[ترجمه گوگل]مجهز به مانومتر، کاهنده فشار و نشانگر جریان است
[ترجمه ترگمان]آن مجهز به manometer، reducer فشار و شاخص جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This design reduces the risk of foreign matter entering the manometer.
[ترجمه گوگل]این طراحی خطر ورود مواد خارجی به مانومتر را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]این طراحی خطر ورود مواد خارجی به the را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فشار سنج (اسم)
barometer, manometer, piezometer, pressure indicator

الت سنجش فشار خون (اسم)
manometer

تخصصی

[شیمی] (دستگاه سنجش فشار آبگونه ها و گازها) فشارسنج، مانومتر
[عمران و معماری] فشارسنج - مانومتر
[مهندسی گاز] فشارسنج
[زمین شناسی] فشار سنج دستگاهی است که فشار اتمسفر را اندازه گیری می کند. یک بارومتر جیوه ای از یک لوله پر از جیوه که به صورت وارونه قرار گرفته و یک سر آن باز است . ارتفاع ستون جیوه فشار اتمسفر را نشان می دهد. وقتی که فشار جو تغییر میکند هوا به جیوه داخل ظرف فشار می آورد و تغییر فشار جو در ستون جیوه مشخص می شود.
[نفت] فشار سنج
[آب و خاک] مانومتر، فشارسنج

انگلیسی به انگلیسی

• instrument which measures the pressure of a fluid

پیشنهاد کاربران

manometer ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: فشارسنج شاره‏ها
تعریف: دستگاهی برای اندازه‏گیری اختلاف فشار|||متـ . فشارسنج 2

بپرس