manky

پیشنهاد کاربران

کلمه **"manky"** یک صفت عامیانه بریتانیایی است که برای توصیف چیزی به کار می رود که **کثیف، زشت، بدبو، یا در وضعیت نامطلوب و بی کیفیت باشد**
- **کثیف، چرکین، آلوده**: معمولاً برای اشیاء قدیمی یا استفاده شده که ظاهر ناخوشایندی دارند به کار می رود، مانند لباس های کهنه یا دستمال کاغذی کثیف.
...
[مشاهده متن کامل]

- **بی ارزش، خراب یا بدکیفیت**: گاهی برای توصیف چیزی که خراب یا بی کیفیت است نیز استفاده می شود.
- **نامطبوع یا بدبو**: گاهی اوقات به چیزهایی که بوی بد یا ظاهر ناخوشایند دارند اشاره دارد.
- **در برخی مناطق بریتانیا و اسکاتلند، ممکن است به عنوان یک توهین خفیف به کار رود**.
- - -
## مثال ها
- That manky old carpet needs to be replaced.
آن فرش کهنه و کثیف باید تعویض شود.
- He wore a manky old jacket that smelled bad.
او یک ژاکت کهنه و بدبو پوشیده بود.
- My nails were so manky they looked disgusting.
ناخن هایم آنقدر کثیف بودند که حال به هم زن به نظر می رسیدند.
- I feel a bit manky today ( feeling unwell ) .
امروز کمی حالم خراب است.

آیدا
ژنده، فرسوده، چروکیده، بی ارزش و بی بها، به درد نخور
حال به هم زن.
That manky creature won’t be giving you a reason to steal from the kitchens any more.
دیگه لازم نیست به خاطر اون موجود حال به هم زن از آشپزخانه من دزدی کنی.
بی ارزش
مسخره

بپرس