manipulation

/məˌnɪpjəˈleɪʃn̩//məˌnɪpjʊˈleɪʃn̩/

معنی: دست کاری، انجام با مهارت، بکار بری
معانی دیگر: تقلب، دست بردن، مخدوش سازی، دغل کاری، سو استفاده، دست ورزی، انجام دادن با دست یا با مهارت، برزش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of manipulating or the state of being manipulated.

- Careful manipulation of the shoulder can ease this painful condition.
[ترجمه بهنام] بکاربری درست شانه می تواند این شرایط دردناک را کاهسش دهد.
|
[ترجمه گوگل] دستکاری دقیق شانه می تواند این وضعیت دردناک را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان] دستکاری دقیق شانه می تواند این شرایط دردناک را تسکین دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: skillful or devious handling.

- Through manipulation of the young king, the uncle achieved great power for himself.
[ترجمه بهنام] عموی پادشاه با سواستفاده از پادشاه جوان قدرت زیادی برای خود بدست اورد.
|
[ترجمه گوگل] از طریق دستکاری پادشاه جوان، عمو به قدرت زیادی برای خود دست یافت
[ترجمه ترگمان] با دستکاری پادشاه جوان، عمو ورنون قدرت زیادی برای خودش به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. manipulation of accounts
دستکاری در حساب ها

2. his manipulation of the stock market
سو استفاده او از بازار سهام

3. Osteopathy involves massage and manipulation of the bones and joints.
[ترجمه گوگل]استئوپاتی شامل ماساژ و دستکاری استخوان ها و مفاصل است
[ترجمه ترگمان]ماساژ دادن شامل ماساژ و دستکاری استخوان ها و مفاصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her press conference was a masterpiece of media manipulation.
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی او شاهکار دستکاری رسانه ها بود
[ترجمه ترگمان]کنفرانس مطبوعاتی او شاهکاری از دستکاری رسانه ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His clever manipulation of the stock markets makes him lots of money.
[ترجمه گوگل]دستکاری هوشمندانه او در بازارهای سهام او را به پول زیادی می رساند
[ترجمه ترگمان]دستکاری زیرکانه او در بازارهای سهام باعث می شود که او پول زیادی به دست بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is a cynical manipulation of the situation for short-term political gain.
[ترجمه گوگل]این یک دستکاری بدبینانه از وضعیت برای منافع سیاسی کوتاه مدت است
[ترجمه ترگمان]این یک تغییر بدبینانه از وضعیت برای کسب منافع سیاسی کوتاه مدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were allegations of political manipulation.
[ترجمه گوگل]ادعاهایی مبنی بر دستکاری سیاسی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اتهامات مبنی بر دستکاری سیاسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Furthermore, dietary manipulation studies have shown that high fat intake can increase faecal bile acid excretion.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مطالعات دستکاری رژیم غذایی نشان داده است که مصرف زیاد چربی می تواند باعث افزایش دفع اسید صفراوی در مدفوع شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این مطالعات انجام شده توسط رژیم غذایی نشان داده اند که مصرف بالای چربی می تواند دفع دفع اسیدی را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But, as genetic manipulation leaves the laboratory and enters the factory, just how safe is it?
[ترجمه گوگل]اما، با خروج دستکاری ژنتیکی از آزمایشگاه و ورود به کارخانه، چقدر ایمن است؟
[ترجمه ترگمان]اما از آنجا که دستکاری ژنتیکی آزمایشگاه را ترک کرده و وارد کارخانه می شود، این مساله تا چه حد ایمن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their show of power and manipulation of the world around them is, with some pride types, very subtle.
[ترجمه گوگل]قدرت نمایی آنها و دستکاری دنیای اطرافشان، با برخی از انواع غرور، بسیار ظریف است
[ترجمه ترگمان]نمایش قدرت و دستکاری دنیای اطراف آن ها، با برخی انواع غرور، بسیار زیرکانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The monitor's own menu system allows easy manipulation of screen size and shape, as well as colour temperature.
[ترجمه گوگل]سیستم منوی خود مانیتور امکان دستکاری آسان اندازه و شکل صفحه و همچنین دمای رنگ را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم منو بر روی سیستم منو کنترل آسان اندازه و شکل صفحه و همچنین دمای رنگ را امکان پذیر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This raises the possibility of future therapeutic manipulation.
[ترجمه گوگل]این امکان دستکاری درمانی در آینده را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر امکان دستکاری در آینده را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So Potrykus used genetic manipulation to insert genes from the daffodil that encode the biological machinery for production of beta carotene.
[ترجمه گوگل]بنابراین پوتریکوس از دستکاری ژنتیکی برای وارد کردن ژن هایی از نرگس استفاده کرد که ماشین آلات بیولوژیکی تولید بتاکاروتن را رمزگذاری می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین Potrykus از دستکاری ژنتیکی برای وارد کردن ژن ها از نرگس زرد استفاده کرد که برای تولید of بتا، ماشین زیستی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دست کاری (اسم)
attaint, manipulation, handwork

انجام با مهارت (اسم)
manipulation

بکار بری (اسم)
utilization, manipulation

تخصصی

[حسابداری] دستکاری
[ریاضیات] برزیدن، دستکاری، شگرد، انجام با مهارت، برزش، انجام عملیات بر روی، کنترل کردن، مهارت استفاده از دست، دستکاری، برزیدن
[پلیمر] دست کاری

انگلیسی به انگلیسی

• act of manipulating; act of handling or operating with the hands; act of managing or controlling; act of adapting or changing to suit one's purpose

پیشنهاد کاربران

مانیپولاسیون یا منیپولیشن یکی از تکنیک های منوال تراپی است و یک هنر درمان دردهای ستون فقرات با دست ماهر یک فیزیکال تراپیست است. مانیپولاسیون ( یا منیپولیشن ) برای کاهش درد و افزایش توانایی حرکت در برخی از بیماران دارای کمردرد موثر است.
نفوذ به قصد فریب دادن دیگران
دخالت
دخل و تصرف
فریب
اعمال نفوذ و قدرت
آزمایش کردن چیزی. امتحان کردن. ور رفتن
دستکاری روان شناختی.
فرآیند کنترل یا تأثیرگذاری بر رفتار یا افکار دیگران به گونه ای است که آنها به نفع شخص دستکاری کننده عمل کنند.
دخالت و تمشیت
controlling someone or something to your own advantage, often unfairly or dishonestly
کنترل کسی یا چیزی به نفع خود، اغلب بصورت ناعادلانه یا غیر صادقانه، استفاده ابزاری از کسی کردن، دستکاری کردن چیزی به نفع خود
...
[مشاهده متن کامل]

There's been so much media manipulation of the facts that nobody knows the truth of the matter
The country's opposition party claims the president returned to power through political manipulation

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/manipulation
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : manipulate
✅️ اسم ( noun ) : manipulation / manipulator
✅️ صفت ( adjective ) : manipulative
✅️ قید ( adverb ) : _
دست به سر کردن، دستکاری، فریبکاری، دسیسه چینی
تظاهر
وَرز دادن [هنر سفالگری - ساختن با گِلِ رُس]
( در استئوپاتی ) ماساژ
دستکاریِ ماهرانه
استفاده ابزاری
دوبهم زنی؛ دو دوزه بازی
کنترل کردن، کنترل گری
سوءاستفاده
به بازی گرفتن
بازیچه دست . . . قرار دادن
تمشیت
در متن های محاسباتی " ساده سازی " معنی می شود.
به بازی گرفتن، دست کاری
معنی دستکاری و بازار گرمی می باشد.
این کلمه اصطلاحی است به معنی خرید و فروش یک نوع اوراق بهادار به منظور افزایش حجم معاملات و ایجاد تصویر نادرست در مورد بازار یک نوع اوراق بهادار خاص به منظور جذب معامله گران بیشتر و این نوع دستکاری در بازار منع قانونی دارد.
usage
۱. انجام با مهارت
۲. بازیچه یا ملعبه دست
بازیچه یا ملعبه دست ( اسم )
شستشوی مغزی
نفوذ به قصد فریب دادن دیگری
اِعمال نفوذ، اغوا و فریب، سلطه جویی
دستکاری کردن یک چیزی ( manipulation of the environment )
manipulation of accounting rules
دست انداختن فردی یا به بازی گرفتن کسی
مخ زنی
دغلکاری - فریبکاری
کارکرد
وظیفه
استفاده
بکار گیری از حقه، حیله، فریب، نیرنگ، تحقیر، توهین، مظلوم نمایی خود، گناه کار و مقصر بودن دیگری، اصرار و تکرار حرف خود، . . . . تا رسیدن به خواسته های خود. اینان کسانی هستند که دارای اختلالات شخصیتی هستند،
...
[مشاهده متن کامل]
که کینه توزی، لجاجت، غرور و خودخواهی، همچنین در انها مشاهده میشود و در عین حال خود را فردی سالم میپندارند و دنبال درمان خود نمیروند و مدام باعث ازار و اذیت و دعوا مرافه بین خود و دیگران میشوند تا به خواسته های خود برسند.

تغییر
بازیچه دست کسی شدن. دست انداختن
it appears he is being manipulated
دارای سهولت استفاده وانجام ماهرانه امور
manipulate / manipulation
مدیریت کردن ـ مهندسی کردن ـ استفاده کردن ـ به کار گرفتن ـ اداره کردن
exploit, arrange, manage, engineer, handle, address, control, direct
کاربرد ماهرانه
کاربری ماهرانه
انجام ماهرانه
ابزار پاسخ
دستکاری ، انجام دادن
جا انداختن استخوان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس