manikin

/ˈmænənˌkɪn//ˈmænɪkɪn/

معنی: ادمک، مانکن، ادم کوتاه قد
معانی دیگر: کوتوله، مردک، گورزاد، آدمک، مانکن (mannequin هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a little man or person; dwarf.
مترادف: dwarf, homunculus, midget
مشابه: elf, fairy, gnome, imp, Lilliputian, midge, peewee, pygmy, runt, shrimp, Tom Thumb, troll

(2) تعریف: a mannequin.
مترادف: dummy, mannequin, model

جمله های نمونه

1. Manikins often appear in children's stories.
[ترجمه گوگل]آدمک ها اغلب در داستان های کودکان ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]manikins اغلب در داستان های کودکان ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On it was a bronze manikin with a grotesquely enormous erect phallus.
[ترجمه گوگل]روی آن یک آدمک برنزی با یک فالوس عمودی بسیار بزرگ قرار داشت
[ترجمه ترگمان]روی آن یک مجسمه برنزی با یک آلت تناسلی زمخت و برجسته ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By exhibiting the silhouette of a Parisian manikin in the flask, it is creditably the hottest design.
[ترجمه گوگل]با به نمایش گذاشتن شبح یک آدمک پاریسی در فلاسک، به طور قابل توجهی داغ ترین طرح است
[ترجمه ترگمان]با به نمایش گذاشتن سیلوئت یک manikin پاریسی در فلاسک، به عنوان گرم ترین طرح به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Where is the miniskirt displayed on the manikin?
[ترجمه گوگل]دامن کوتاه روی آدمک کجا نمایش داده می شود؟
[ترجمه ترگمان]the که در the نمایش داده می شود کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The manikin based on body parameters is an effective tool to describe morphology and mechanics features, which is an indispensable assisting mean to study, analyze and evaluate the man-machine system.
[ترجمه گوگل]آدمک بر اساس پارامترهای بدن ابزار موثری برای توصیف مورفولوژی و ویژگی‌های مکانیکی است که ابزار کمکی ضروری برای مطالعه، تجزیه و تحلیل و ارزیابی سیستم انسان و ماشین است
[ترجمه ترگمان]The مبتنی بر پارامترهای بدن یک ابزار موثر برای توصیف مشخصه های مکانیکی و مورفولوژی است، که یک کمک موثر برای مطالعه، تجزیه و تحلیل و ارزیابی سیستم ماشین - ماشین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Leach demonstrated high-tech, anatomically correct manikin babies that are revolutionizing domestic science curricula in the US.
[ترجمه گوگل]لیچ نوزادان آدمک با فناوری پیشرفته و از نظر آناتومی درست را نشان داد که در برنامه‌های درسی علوم داخلی در ایالات متحده متحول می‌شوند
[ترجمه ترگمان]لیچ با تکنولوژی برتر، anatomically babies را که در برنامه های درسی علوم خانگی در ایالات متحده انقلاب کرده اند، به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A sweating manikin is developed for measuring heat and moisture transfer property of clothing.
[ترجمه گوگل]یک آدمک عرق گیر برای اندازه گیری خاصیت انتقال حرارت و رطوبت لباس ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک manikin تعریق برای اندازه گیری انتقال گرما و رطوبت لباس توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Manikin with eyebrows and mustache & beard, model: T 007!
[ترجمه گوگل]آدمک با ابرو و سبیل و ریش مدل: T 007!
[ترجمه ترگمان]manikin با ابروها و سبیل، ریش &، مدل: T ۰۰۷!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. H point manikin is one of the tools for auto body layout.
[ترجمه گوگل]آدمک H point یکی از ابزارهای چیدمان بدنه خودکار است
[ترجمه ترگمان]H manikin یکی از ابزارها برای چیدمان بدنه خودرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It can be mounted in different manikin for the wound care training.
[ترجمه گوگل]برای آموزش مراقبت از زخم می توان آن را در آدمک های مختلف نصب کرد
[ترجمه ترگمان]آن می تواند در مناطق مختلف برای آموزش مراقبت از جراحت نصب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The applications of layer in manikin design, material design, style design, and simulation in solid fitting are analyzed.
[ترجمه گوگل]کاربردهای لایه در طراحی آدمک، طراحی متریال، طراحی سبک و شبیه‌سازی در اتصالات جامد تحلیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]کاربردهای لایه در طراحی manikin، طراحی مواد، طراحی سبک، و شبیه سازی در برازش مستحکم تحلیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The relations among the normal objective test, the manikin test and the subjective wear test are discussed.
[ترجمه گوگل]روابط بین آزمون عینی عادی، آزمون آدمک و آزمون سایش ذهنی مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]روابط بین تست عینی طبیعی، تست manikin و آزمون فرسایش ذهنی مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Parametric manikin based on this digital human model is created, which can meet the demands of different percentage.
[ترجمه گوگل]آدمک پارامتریک بر اساس این مدل انسان دیجیتال ساخته شده است که می تواند خواسته های درصدهای مختلف را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]مدل سازی پارامتریک بر پایه این مدل انسان دیجیتال ایجاد شده است که می تواند نیازهای درصد متفاوتی را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He himself had acquired a cadaverous appearance; a shrinking manikin within his leather and steel-scale carapace.
[ترجمه گوگل]او خود ظاهری جسد پیدا کرده بود یک آدمک کوچک در قفسه چرم و فولادی اش
[ترجمه ترگمان]خود او لباس cadaverous به دست آورده بود؛ مجسمه کوچک در چرم و فولاد ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادمک (اسم)
dummy, homunculus, robot, caricature, manikin

مانکن (اسم)
dummy, manikin, mannequin

ادم کوتاه قد (اسم)
manikin, pygmy

انگلیسی به انگلیسی

• dwarf, small man; mannequin; model of the human body used in teaching; manakin, any of a variety of small brightly colored songbirds of south and central america; mannequin

پیشنهاد کاربران

? Is it manikin or mannequin
While mannequins model clothing in stores, manikins model medical situations and scenarios. The main difference is that mannequins are stationary models that advertise products, while mannikins are more realistic and anatomically correct models that are capable of simulating real - life medical scenarios.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس