manifesto

/ˌmænəˈfeˌstoʊ//ˌmænɪˈfestəʊ/

معنی: اعلامیه، بیانیه، اشعاریه
معانی دیگر: اظهاریه، مانیفست، بیان نامه، اعلامیه دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: manifestoes, manifestos
• : تعریف: a public statement of principles and intentions, usu. by an organized political group or person.
مترادف: platform
مشابه: agenda, doctrine, position, proclamation, program, statement

- The principles of our organization are all laid out in our manifesto.
[ترجمه گوگل] اصول سازمان ما همه در مانیفست ما آمده است
[ترجمه ترگمان] اصول سازمان ما در منشور ما آشکار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The manifesto is long-winded, repetitious and often ambiguous or poorly drafted.
[ترجمه گوگل]مانیفست طولانی، تکراری و اغلب مبهم یا بد پیش نویس است
[ترجمه ترگمان]این بیانیه طولانی است، تکراری و اغلب مبهم یا ناقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We must all support the party manifesto.
[ترجمه گوگل]همه ما باید از مانیفست حزب حمایت کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید همه the رو حمایت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was involved in the preparation of Labour's manifesto.
[ترجمه گوگل]من در تهیه مانیفست حزب کارگر شرکت داشتم
[ترجمه ترگمان]من در آماده سازی منشور حزب کارگر دخیل بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The manifesto pays scant regard to green issues.
[ترجمه گوگل]مانیفست توجه کمی به مسائل سبز دارد
[ترجمه ترگمان]بیانیه توجه کمی به مسائل سبز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The party manifesto is no longer the lodestar it used to be.
[ترجمه گوگل]مانیفست حزب دیگر آن لودستار سابق نیست
[ترجمه ترگمان]بیانیه حزب دیگر the نیست که مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The manifesto includes tough measures to tackle road congestion and environmental pollution.
[ترجمه گوگل]این مانیفست شامل اقدامات سختگیرانه برای مقابله با تراکم جاده ها و آلودگی محیط زیست است
[ترجمه ترگمان]این بیانیه شامل اقدامات سخت گیرانه برای مقابله با انسداد جاده و آلودگی محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He succinctly summed up his manifesto as "Work hard, train hard and play hard".
[ترجمه گوگل]او به طور خلاصه مانیفست خود را اینگونه خلاصه کرد: «سخت کار کن، سخت تمرین کن و سخت بازی کن»
[ترجمه ترگمان]او به طور خلاصه بیانیه خود را اینگونه خلاصه کرد: \" سخت کار کنید، سخت تمرین کنید و سخت بازی کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The manifesto promised reform of the social security system.
[ترجمه گوگل]مانیفست نوید اصلاح نظام تامین اجتماعی را می داد
[ترجمه ترگمان]بیانیه قول داد که سیستم امنیت اجتماعی اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The policy is outlined in the party's election manifesto.
[ترجمه گوگل]این سیاست در مانیفست انتخاباتی حزب مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]این سیاست در بیانیه انتخابات حزب مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In their election manifesto, the Liberal Democrats proposed increasing taxes to pay for improvements in education.
[ترجمه گوگل]لیبرال دموکرات ها در مانیفست انتخاباتی خود افزایش مالیات را برای بهبود آموزش پیشنهاد کردند
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها در بیانیه انتخاباتی خود پیشنهاد کردند که افزایش مالیات ها برای بهبود آموزش و پرورش افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Tories are due to publish their manifesto tomorrow.
[ترجمه گوگل]توری ها قرار است مانیفست خود را فردا منتشر کنند
[ترجمه ترگمان]توری ها قرار است فردا بیانیه خود را منتشر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Labour won the election on this manifesto.
[ترجمه گوگل]حزب کارگر در این مانیفست در انتخابات پیروز شد
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر در این بیانیه پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their new manifesto hardly threatens to bring the whole edifice of capitalism crashing down.
[ترجمه گوگل]مانیفست جدید آنها به سختی تهدید می کند که کل بنای سرمایه داری را به هم می ریزد
[ترجمه ترگمان]بیانیه جدید آن ها به سختی تهدید می کند که کل بنای سرمایه داری را به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Tories are currently drawing up their election manifesto.
[ترجمه گوگل]محافظه‌کاران در حال حاضر در حال تنظیم مانیفست انتخاباتی خود هستند
[ترجمه ترگمان]اعضای حزب محافظه کار در حال حاضر بیانیه انتخاباتی خود را تهیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Liberal Democrat manifesto is a clear commitment to change Britain.
[ترجمه گوگل]مانیفست لیبرال دموکرات تعهدی آشکار برای تغییر بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]منشور لیبرال دموکرات تعهد روشنی برای تغییر بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعلامیه (اسم)
assertion, statement, act, declaration, proclamation, communique, manifesto, manifest

بیانیه (اسم)
assertion, statement, proclamation, manifesto, manifest, bulletin

اشعاریه (اسم)
manifesto

تخصصی

[حسابداری] صورت کلیه کالاهای کشتی که برای گمرک تنظیم می شود ؛ مانیفست ؛ اظهارنامه
[حقوق] بیانیه، فرمان، اعلان، مرامنامه

انگلیسی به انگلیسی

• public statement listing policies and objectives (made by a government, organization, etc.)
issue a public declaration listing policies and objectives, issue a manifesto
a manifesto is a written statement in which a political party says what its aims and policies are.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A public declaration of intentions or beliefs 📜
🔍 مترادف: Declaration
✅ مثال: The political party published a manifesto outlining its goals
بیانیه. مانیفست
مثال:
with the aid of his colleagues he prepared a manifesto
با کمک همکارانش او یک بیانیه و مانیفست آماده کرد.
A manifesto is a published declaration of the intentions, motives, or views of the issuer, be it an individual, group, political party or government
مانیْفِسْت ( به انگلیسی: Manifesto ) و ( به فرانسوی: Manifeste ) یا بیانیه متنی است که یک شخص یا گروه از آن برای بیان اصول، عقاید و اهداف خود خطاب به مردم استفاده می کند. اعتبار بیانیه ها، با توجه به بیان کنندهٔ آن ها و مطالب بیان شده سنجیده میشود، که به دو دستهٔ رسمی و غیررسمی طبقه بندی می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

manifesto ( عمومی )
واژه مصوب: بیانیه
تعریف: نوشته‏ای که برنامۀ عمل یک شخصیت یا دولت یا گروه سیاسی در آن مشخص شود
مرام نامه
بیانیه
چک لیست

بپرس