maniacally


دیوانه وار

جمله های نمونه

1. He was last seen striding maniacally to the hotel reception.
[ترجمه گوگل]او آخرین بار دیده شد که دیوانه وار به سمت پذیرش هتل می رود
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که او را دیده بود با گام های بلند به استقبال هتل رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His bulging eyes fixing her maniacally as he advanced, his hand on the gun at his belt.
[ترجمه گوگل]چشم‌های برآمده‌اش در حالی که جلوتر می‌رفت، او را به طرز دیوانه‌واری ثابت می‌کرد و دستش روی اسلحه در کمربندش بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که دستش را روی اسلحه اش گذاشته بود، چشمانش از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He went through periods of being maniacally childlike, popping out of closets to surprise people -- even jumping out of moving cars when taken off hospital grounds for brief visits home.
[ترجمه گوگل]او دوره‌هایی را سپری می‌کرد که دیوانه‌وار کودک بود، از کمد بیرون می‌آمد تا مردم را غافلگیر کند - حتی وقتی از بیمارستان برای بازدید کوتاه از خانه بیرون می‌رفت از ماشین‌های در حال حرکت بیرون می‌پرید
[ترجمه ترگمان]او به دوران کودکی went و از کمدها به بیرون سرک کشید تا مردم را غافلگیر کند - - حتی وقتی از محوطه بیمارستان برای بازدید کوتاهی از خانه خارج می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was maniacally obsessed with jealousy.
[ترجمه گوگل]او به طرز دیوانه‌واری درگیر حسادت بود
[ترجمه ترگمان]از حسادت خوشش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children and young men compete for space, maniacally twiddling brightly colored controls on machines that are leftovers from another era.
[ترجمه گوگل]کودکان و مردان جوان برای فضا با هم رقابت می‌کنند و به طرز دیوانه‌واری کنترل‌های رنگ‌های روشن را روی ماشین‌هایی می‌چرخانند که بازمانده‌ای از دوران دیگر هستند
[ترجمه ترگمان]کودکان و مردان جوان برای فضا رقابت می کنند و maniacally کنترل بارنگ های روشن روی ماشین هایی که از یک دوره دیگر باقی مانده اند را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And it harnesses and promotes information technology while maniacally censoring the Internet, rendering cyberspace just another outlet for propaganda.
[ترجمه گوگل]و فناوری اطلاعات را مهار و ترویج می‌کند در حالی که به طرز دیوانه‌واری اینترنت را سانسور می‌کند و فضای مجازی را تنها یک خروجی برای تبلیغات تبدیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]و فن آوری اطلاعات را مهار و تبلیغ می کند در حالی که maniacally اینترنت را سانسور می کند و فضای مجازی را فقط برای تبلیغات فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If I over quoted then I will laugh maniacally all the way to the bank!
[ترجمه گوگل]اگر بیش از حد نقل قول کنم، تا بانک دیوانه وار می خندم!
[ترجمه ترگمان]اگر بیش از این نقل کنم همه راه را به بانک خواهم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We want people who are maniacally focused on beating the markets, generating superior investment returns.
[ترجمه گوگل]ما افرادی را می‌خواهیم که به طرز دیوانه‌واری روی غلبه بر بازارها، ایجاد بازده سرمایه‌گذاری برتر تمرکز دارند
[ترجمه ترگمان]ما افرادی را می خواهیم که بر روی شکست دادن بازارها متمرکز شده اند و بازده سرمایه گذاری بالاتری را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My tension level was so high that I was bound to sneeze or cough or groan or cackle maniacally.
[ترجمه گوگل]سطح تنش من آنقدر بالا بود که مجبور به عطسه یا سرفه یا ناله یا غلغلک دیوانه وار بودم
[ترجمه ترگمان]میزان فشار روحی من آنقدر بالا بود که مجبور بودم عطسه یا سرفه یا سرفه یا cackle کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Slowing down lets you become more efficient. You'll be able to focus – instead of rushing forwards maniacally – and you'll find that you actually get more done.
[ترجمه گوگل]کاهش سرعت به شما امکان می دهد کارآمدتر شوید شما قادر خواهید بود - به جای عجله کردن به جلو دیوانه وار - تمرکز کنید و متوجه خواهید شد که در واقع کارهای بیشتری انجام می دهید
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدیم که تو خیلی ماهر میشی به جای اینکه به جلو حرکت کنی، می تونی تمرکز کنی - و تو متوجه میشی که کار بیشتری انجام میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But then he realizes he's forgotten how to tear paper, throw paper, or laugh maniacally.
[ترجمه گوگل]اما بعد متوجه می شود که فراموش کرده است چگونه کاغذ پاره کند، کاغذ پرتاب کند یا دیوانه وار بخندد
[ترجمه ترگمان]اما بعد فهمید که او فراموش کرده که چطور کاغذ را پاره کند، کاغذ پاره کند، یا به خنده بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cornered by cops on top of a burning oil tank, he laughs maniacally and shouts: "Made it, Ma!
[ترجمه گوگل]او که توسط پلیس به گوشه ای از مخزن نفت در حال سوختن می رسد، با دیوانگی می خندد و فریاد می زند: "درست کن، مامان!
[ترجمه ترگمان]به وسیله پلیس که روی یک مخزن نفت می سوزد، می خندد و فریاد می زند: موفق شدی مادر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What the Tamagotchi did well was allow the owner to role play as whatever kind of person he wished - kind and benevolent to maniacally evil.
[ترجمه گوگل]کاری که تاماگوچی به خوبی انجام داد این بود که به مالک این اجازه را داد تا به عنوان هر نوع شخصی که می‌خواهد بازی کند - مهربان و خیرخواه نسبت به شرور دیوانه‌وار
[ترجمه ترگمان]کاری که the به خوبی انجام می داد این بود که صاحب آن نقش بازی کند، مثل هر کس که می خواست مهربان و مهربان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I first became aware of its presence when I realized that the countercultural students I knew during that period were almost exclusively, if not maniacally, readers of science fiction.
[ترجمه گوگل]من برای اولین بار از حضور آن آگاه شدم که متوجه شدم دانشجویان ضدفرهنگی که در آن دوره می شناختم، اگر نگوییم دیوانه وار، تقریباً منحصراً خوانندگان داستان های علمی تخیلی بودند
[ترجمه ترگمان]ابتدا از حضور آن آگاه شدم وقتی فهمیدم دانشجویان countercultural که در طول آن دوره می شناختم، تقریبا به طور انحصاری، اگر نه maniacally، خوانندگان داستان علمی تخیلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a crazy manner, like a maniac

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : mania / maniac
✅️ صفت ( adjective ) : maniac / maniacal
✅️ قید ( adverb ) : maniacally

بپرس