maniacal

/məˈnaɪəkl̩//məˈnaɪəkl̩/

روان شیدا، شیدا، دچار جنون تحریکاتی، مانیایی، دارای علاقه ی دیوانه وار به چیزی، واله، شیفته، دیوانه، بیخود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: maniacally (adv.)
• : تعریف: marked by wildness, craziness, and violence.
مترادف: amok, berserk, frenzied, insane, maniac, raving, wild
مشابه: crazy, demented, deranged, frantic, furious, mad, psycho, rabid, violent

- The patient's maniacal stare terrified the nurse and she called for assistance.
[ترجمه گوگل] نگاه دیوانه وار بیمار پرستار را به وحشت انداخت و او درخواست کمک کرد
[ترجمه ترگمان] maniacal بیمار به شدت به پرستار خیره شده بود و او را کمک صدا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was almost maniacal in his pursuit of sporting records.
[ترجمه گوگل]او در پیگیری رکوردهای ورزشی تقریباً دیوانه بود
[ترجمه ترگمان]او در تعقیب سوابق ورزشی دیوانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He suddenly exploded into maniacal laughter.
[ترجمه گوگل]او ناگهان در خنده دیوانه وار منفجر شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان از شدت خنده منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mix drove it at maniacal speeds, sober or not.
[ترجمه گوگل]میکس آن را با سرعتی دیوانه وار رانندگی کرد، چه هوشیار و چه نه
[ترجمه ترگمان]این ترکیب را با سرعت جنون آمیزی ترکیب کنید، هوشیار باشید و یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Opposite the flower market he stepped into the maniacal Le Loi traffic, attempting languor and unconcern.
[ترجمه گوگل]روبه‌روی بازار گل، وارد ترافیک دیوانه‌وار «لو لوی» شد و سعی کرد بی‌توجهی کند
[ترجمه ترگمان]رو به بازار گل قدم به قدم به میان رفت و رفت و رفت و آمد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beside him appeared the maniacal little knife-man, Miguelito, giggling like an over-excited schoolgirl at a birthday party.
[ترجمه گوگل]در کنار او، مرد چاقویی شیدایی، میگلیتو، ظاهر شد که مانند یک دختر مدرسه ای بیش از حد هیجان زده در جشن تولد می خندید
[ترجمه ترگمان]در کنار او، مرد چاقوی کوچکی که مثل یک دختر مدرسه ای در جشن تولد می خندید، به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I have never hated hyenas: their occasional maniacal laughter and their eerie whooping cries are among my earliest memories.
[ترجمه گوگل]من هرگز از کفتارها متنفر نبوده ام: خنده های جنون آمیز گاه و بیگاه و گریه های وهم آلود آنها از اولین خاطرات من است
[ترجمه ترگمان]من هرگز از سگ های گوشتخوار نفرت نداشته ام و گاهی هم از خنده های جنون آمیز آن ها و فریادهای وحشتناک آن ها در نخستین خاطرات من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And who created the cruel, the deluded, the maniacal?
[ترجمه گوگل]و چه کسی ظالم، فریب خورده، دیوانه را آفرید؟
[ترجمه ترگمان]و چه کسی ظالم و فریب خورده و دیوانه را خلق کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was a meticulous, but not maniacal, housekeeper.
[ترجمه گوگل]او یک خانه دار دقیق بود، اما نه دیوانه
[ترجمه ترگمان]، اون خیلی دقیق بود ولی دیوونه نبود، خدمتکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even the most mindful, meticulous, and maniacal systems administrator cannot prevent the inevitable: Hardware fails, and typically at the most malapropos time.
[ترجمه گوگل]حتی آگاه‌ترین، دقیق‌ترین و دیوانه‌ترین مدیر سیستم‌ها نمی‌توانند از امر اجتناب‌ناپذیر جلوگیری کنند: سخت‌افزار از کار می‌افتد، و معمولاً در بدترین زمان
[ترجمه ترگمان]حتی the، موشکافی، و سیستم عصبی سیستم را نمی توان از اجتناب ناپذیر بودن: سخت افزار، و به طور معمول در the زمان مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm a maniacal perfectionist. And if I weren't, I wouldn't have this company.
[ترجمه گوگل]من یک کمال گرا شیدایی هستم و اگر من نبودم این شرکت را نداشتم
[ترجمه ترگمان]من a هستم و اگر هم نبودم، این شرکت را نخواهم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fairfax pretends that the maniacal noise was made by Grace Poole, a rather dumpy, unprepossessing servant.
[ترجمه گوگل]فیرفکس وانمود می‌کند که صدای دیوانه‌وار توسط گریس پول، خدمتکار نسبتاً بی‌حساب و بی‌معنی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]فیرفاکس وانمود می کند که سر و صدا با گریس پول، یک خدمتکار نسبتا چاق و نامطبوع ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His maniacal raving alarmed the butler, who called Woltz's personal physician and his second in command at the studio.
[ترجمه گوگل]هیاهوی دیوانه وار او پیشخدمت را نگران کرد و او با پزشک شخصی والتز و دومین فرمانده او در استودیو تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]maniacal او را مضطرب می ساخت که پزشک شخصی Woltz و دوم او را در استودیو استخدام کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fairfax pretends that the maniacal noise was made by Poole, a rather dumpy, unprepossessing servant.
[ترجمه گوگل]فیرفکس وانمود می کند که صدای دیوانه وار توسط پول ساخته شده است، یک خدمتکار نسبتاً مزخرف و بی ادعا
[ترجمه ترگمان]فیرفاکس وانمود می کند که سر و صدا از طرف پول، یک خدمتکار نسبتا چاق و نامطبوع ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Julian Robertson was maniacal on the importance of management:'Have you done your work on management?
[ترجمه گوگل]جولیان رابرتسون در مورد اهمیت مدیریت دیوانه بود: "آیا کار خود را در زمینه مدیریت انجام داده اید؟
[ترجمه ترگمان]جولیان رابرتسون از اهمیت مدیریت، وسواس داشت: آیا کار خود را بر روی مدیریت انجام داده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Everywhere was tumult, exultation, deafening and maniacal bewilderment, astounding noise, yet furious dumb - show.
[ترجمه گوگل]همه جا غوغا، شادی، سرگردانی کر کننده و دیوانه کننده، سر و صدای حیرت انگیز و در عین حال گنگ خشمگین - نمایشی بود
[ترجمه ترگمان]همه جا غوغایی برپا شده بود و صدای کر کننده و کر کننده و دیوانه کننده، سر و صدا، و در عین حال از آن همه شلوغی و سر و صدا در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• insane, affected by mania; acting in an abnormally enthusiastic or excited manner
maniacal behaviour is violent, uncontrolled, and dangerous.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Exhibiting extremely wild or violent behavior 🤣
🔍 مترادف: Insane
✅ مثال: His maniacal laughter echoed through the empty halls
جنون آسا ( نگاه ، رفتار ) ، جنون زده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : mania / maniac
✅️ صفت ( adjective ) : maniac / maniacal
✅️ قید ( adverb ) : maniacally

بپرس