manhandle

/ˈmænˌhændl̩//mænˈhændl̩/

معنی: بدرفتاری کردن، با خشونت اداره کردن
معانی دیگر: (بدون کمک ماشین و غیره و فقط) با دست انجام دادن، با خشونت رفتار کردن (با)، با نیروی انسان حرکت دادن، بدرفتاری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: manhandles, manhandling, manhandled
(1) تعریف: to handle or treat roughly.

(2) تعریف: to move by human force rather than by machine or tools.

جمله های نمونه

1. They were trying to manhandle an old sofa across the road.
[ترجمه گوگل]آن‌ها سعی می‌کردند یک مبل قدیمی را در آن سوی جاده جابجا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کردند یک نیمکت قدیمی روی جاده را زیر و رو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A ground party was immediately organised to manhandle the aircraft on to sheets of corrugated iron positioned on the tarmac.
[ترجمه گوگل]فوراً یک مهمانی زمینی برای جابجایی هواپیما بر روی ورقه های آهن راه راه که روی آسفالت قرار داشت، ترتیب داده شد
[ترجمه ترگمان]یک گروه زمینی به سرعت سازماندهی شد تا هواپیما را بر روی ورقه های آهن چین دار نصب کنند که روی آسفالت قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. (Again, fondle, not manhandle. ) Draw lazy circles around her breasts and when her nipples are erect, open your hands and with your palms lying flat on her nipples, gently draw open circles.
[ترجمه گوگل](باز هم نوازش کنید، نه دست
[ترجمه ترگمان](دوباره، ناز و نوازش)حلقه های تنبلی دور سینه اش رسم کنید و وقتی نوک سینه صاف می شود، دست هایتان را باز کنید و کف دست ها را روی نوک سینه تان صاف کنید و به آرامی حلقه های باز را بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first is that men manhandle their breasts, and two, men don't give their breasts enough attention!
[ترجمه گوگل]اول اینکه مردها به سینه هایشان دست می زنند و دوم اینکه آقایان به سینه هایشان توجه کافی نمی کنند!
[ترجمه ترگمان]اولی این است که مردها breasts را زیر و رو می کنند و دو مرد به اندازه کافی توجه نمی کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So we had to rent a forklift truck from somewhere, then manhandle the saw into the workshop.
[ترجمه گوگل]بنابراین مجبور شدیم یک لیفتراک را از جایی اجاره کنیم، سپس اره را به کارگاه منتقل کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما مجبور شدیم یک کامیون یدک کش را از یک جایی اجاره کنیم، بعد آن ها را زیر و رو کنیم و داخل کارگاه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In his rear mirror he watched his father struggle with the doors and manhandle the basket on to the ground.
[ترجمه گوگل]در آینه عقبش پدرش را تماشا کرد که با درها دست و پنجه نرم می کرد و سبد را روی زمین می کشید
[ترجمه ترگمان]در آینه پشتش به پدرش نگاه می کرد که با درها کلنجار می رفت و سبد را زیر و رو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This would be such a female as our already seriously humbled hero could not manhandle as mere booty.
[ترجمه گوگل]این زنی است که قهرمان ما که قبلاً به شدت فروتن شده بود، نمی توانست از آن به عنوان غنیمت صرف استفاده کند
[ترجمه ترگمان]این هم چنان زنی بود که در عین حال یک قهرمان بزرگ ما را حقیر و حقیر فرض کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Streller, who stands 195 centimeters tall (about 6'5") and weighs 83 kilograms (about 183 pounds) according to the team's website, continued to manhandle the United defense.
[ترجمه گوگل]استرلر که 195 سانتی متر قد (حدود 6 5 اینچ) و وزن 83 کیلوگرم (حدود 183 پوند) دارد، به گفته وب سایت این تیم، به مدیریت دفاعی یونایتد ادامه داد
[ترجمه ترگمان]Streller که ۱۹۵ سانتیمتر بلندی (حدود ۶ ۵ اینچ)است و با توجه به وب سایت این تیم، وزن ۸۳ کیلوگرم (حدود ۱۸۳ هزار پوند)وزن دارد، همچنان به دفاع از ایالات متحده ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Having cast off her blazer, she sat there, Lolita-like, practised pout in place, effectively daring him to manhandle her off his knees.
[ترجمه گوگل]پس از کنار گذاشتن کت خود، او همانجا نشست، شبیه لولیتا، و در جای خود تمرین کرد و عملاً به او جرأت داد تا او را از روی زانو درآورد
[ترجمه ترگمان]در حالی که کت و شلوار خود را از تن جدا می کرد، در همان جا نشسته بود، Lolita و practised در جای خود نشسته بود، و در نهایت جرات می کرد تا او را زیر زانوانش بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the other hand, improving the serving environments, such as optimizing the furnace's structure, regulating manhandle, etc. increase of service life.
[ترجمه گوگل]از طرفی بهبود محیط های سرویس دهی مانند بهینه سازی ساختار کوره، تنظیم منهل و غیره باعث افزایش طول عمر می شود
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، بهبود محیط های کاری مانند بهینه سازی ساختار کوره، تنظیم manhandle و غیره، افزایش عمر خدماتی را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدرفتاری کردن (فعل)
mistreat, ill-treat, manhandle, maltreat, misbehave

با خشونت اداره کردن (فعل)
manhandle

انگلیسی به انگلیسی

• move by human means (not with machines); treat roughly
if you manhandle someone, you treat them very roughly.

پیشنهاد کاربران

۱. با زور زیاد ( چیزی را ) جا به جا کردن ۲. با خشونت رفتار کردن با. کتک زدن
مثال:
They were trying to manhandle an old sofa across the road.
آنها داشتند تلاش می کردند یک کاناپه قدیمی را با زور زیاد از این طرف به آن طرف جاده جابجا کنند.
با اعمال خشونت با کسی رفتار کردن
کشیدن و بیرون انداختن ( همراه با خشونت )
هل دادن و بیرون انداختن
To handle roughly
MANHANDLE :
۱. با خشونت فیزیکی شدید به یک نفر برخورد کردن
۲. حرکت دادن چیزی با فشار و زور زیاد
PANHANDLE :
۱. پول گدایی کردن از دیگران در محیط عمومی خصوصاً در پیاده رو
۲. بخشی از زمین یک ایالت که باریک است و از قسمت بزرگتر و پهن تر آن سرزمین بیرون زده که تنها بر روی نقشه یا در عکس های فصایی و ماهواره ای مشخص است
...
[مشاهده متن کامل]

Hermes: Our undercover reporter sees couriers 👁️‍🗨️manhandle👁️‍🗨️ parcels and customers mocked
The times. co. uk@
⁦✔️⁩بدرفتاری کردن با مشتریان
⁦✔️⁩خشن برخورد کردن با بسته های پستی

بپرس