mangle

/ˈmæŋɡl̩//ˈmæŋɡl̩/

معنی: دستگاه پرس، خرد کردن، بریدن، له کردن، پاره کردن
معانی دیگر: لت و پار کردن، تکه پاره کردن، جریحه دار کردن، گاز گاز کردن، (متن و غیره) دستکاری کردن، خراب کردن، (دستگاهی که با آن پارچه و ملافه و غیره را اتو می کنند - دستگاهی که با آن آهن ورق یا حلبی یا هر چیز نازک و مسطح را صاف کنند) دستگاه پرس، دستگاه صاف ساز، ماشین اتو، دستگاه هم فشار، پارچه بافی دستگاه پرس

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: mangles, mangling, mangled
مشتقات: mangler (n.)
(1) تعریف: to damage severely or mutilate by cutting, crushing, or tearing apart.
مترادف: mutilate
مشابه: crush, damage, disfigure, lacerate, rend, shred

- He mangled his hand in the machine.
[ترجمه گوگل] دستش را در دستگاه فرو کرد
[ترجمه ترگمان] دست او را در ماشین جا به جا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to ruin or deform as though by mangling.
مترادف: garble, hack, hash
مشابه: confuse, distort, jumble, muddy, mutilate

- The reporter mangled the facts beyond recognition.
[ترجمه گوگل] خبرنگار حقایق را غیرقابل تشخیص مخدوش کرد
[ترجمه ترگمان] گزارشگر حقایق را بیش از حد به رسمیت شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a machine that presses cloth between heated rollers, used chiefly in commercial laundries for ironing linens.
مترادف: presser
مشابه: calendar, iron, roller
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: mangles, mangling, mangled
• : تعریف: to press (laundry) in a mangle.
مترادف: press
مشابه: calender, iron, roll

جمله های نمونه

1. to mangle a text
متنی را دستکاری کردن

2. They don't know what they're talking about and mangle scientific information.
[ترجمه گوگل]آنها نمی دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنند و اطلاعات علمی را به هم می ریزند
[ترجمه ترگمان]ان ها نمی دانند که درباره چه چیزی حرف می زنند و اطلاعات علمی را از آن بیرون می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I still have the big iron mangle she used to wring out the clothes.
[ترجمه گوگل]من هنوز آن چوب آهنی بزرگی را دارم که او از آن برای پیچیدن لباس استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]من هنوز دستگاه اتو کش بزرگ را دارم که قبلا لباس ها را می فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People joke about Branston's ability to mangle the English language.
[ترجمه گوگل]مردم در مورد توانایی برانستون در به هم ریختن زبان انگلیسی شوخی می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم درباره توانایی Branston برای اتو کردن زبان انگلیسی شوخی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mrs Mangle would be mortified, Harold horrified . . . and Scott would go spare.
[ترجمه گوگل]خانم منگل هول شده بود، هارولد وحشتزده و اسکات می رفت
[ترجمه ترگمان]خانم Mangle ناراحت می شه، هارولد وحشت زده و اسکات would
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Grandfather clocks, davenport desks, cots, piano, mangle, even silhouettes in tiny oval frames.
[ترجمه گوگل]ساعت‌های پدربزرگ، میزهای داونپورت، تخت‌خواب، پیانو، مانگل، حتی سیلوئت‌هایی در قاب‌های بیضی کوچک
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ ساعت های دیواری، میزه ای davenport، پیانو، پیانو، اتوکشی و حتی silhouettes در قاب های کوچک بیضی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Idol of Ferocity changed to include Mangle ( Cat ).
[ترجمه گوگل]Idol of Ferocity به Mangle (گربه) تغییر یافت
[ترجمه ترگمان]برنامه \"بت\" تغییر کرده است که شامل Mangle (کت)می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mangle doesn't increase the damage of Maul and Shred anymore.
[ترجمه گوگل]منگل دیگر خسارت Maul and Shred را افزایش نمی دهد
[ترجمه ترگمان]Mangle دیگر آسیب of و shred را افزایش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just How Many Ways Can You Mangle Physics?
[ترجمه گوگل]فقط چند راه می توانید فیزیک را منحرف کنید؟
[ترجمه ترگمان]تنها چند راه می تواند به فیزیک کمک کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. LIBSUFFIX : a suffix to mangle the library name with ( defaults to nothing ).
[ترجمه گوگل]LIBSUFFIX : پسوندی برای مخدوش کردن نام کتابخانه (پیش‌فرض هیچ چیز)
[ترجمه ترگمان]LIBSUFFIX: یک پسوند برای mangle نام کتابخانه با (پیش فرض ها برای هیچ چیز)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The plane is late; it is going to mangle your schedule for the day.
[ترجمه گوگل]هواپیما دیر شده است برنامه روزانه شما را به هم می ریزد
[ترجمه ترگمان]هواپیما دیر شده است؛ قرار است برنامه شما را برای روز اتو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We got to run the mangle to-night, but Thursday we'll knock off at six.
[ترجمه گوگل]ما باید امشب مسابقه را اجرا کنیم، اما پنجشنبه ساعت شش شکست خواهیم خورد
[ترجمه ترگمان]ما باید شب ماشین اتوکشی را برای شب به کار ببریم، اما پنجشنبه ما ساعت شش بعد از ظهر در می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To chop roughly mangle by hacking.
[ترجمه گوگل]برای خرد کردن تقریباً منگل با هک کردن
[ترجمه ترگمان]برای شکستن تقریبا اتو کردن با هک کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our products are mercirizing machine, continuous mangle & dyeing machine, printing machine, loop steamer, stenter and dryer.
[ترجمه گوگل]محصولات ما دستگاه مرسیریز کننده، دستگاه رنگرزی و رنگرزی پیوسته، دستگاه چاپ، بخارشوی لوپ، استنتتر و خشک کن هستند
[ترجمه ترگمان]محصولات ما ماشین mercirizing، ماشین mangle continuous continuous machine، ماشین چاپ، بخار حلقه، stenter و خشک کن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستگاه پرس (اسم)
press, mangle

خرد کردن (فعل)
abate, diminish, mitigate, grind, squelch, minify, smash, chop, reduce, decrease, lessen, exterminate, eliminate, narrow, hash, fragment, fritter, annihilate, extenuate, shatter, shiver, crash, de-escalate, break to pieces, disintegrate, mash, comminute, mince, mangle, cut down, fragmentize, demolish, hack, fractionalize, pestle, steamroller

بریدن (فعل)
chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

له کردن (فعل)
squelch, weigh, squash, pummel, contuse, quash, maul, squish, mangle, squeeze, rase, scotch

پاره کردن (فعل)
cut, tear, shred, rip, mangle, tear up, rend, lacerate, lancinate

تخصصی

[نساجی] غلتک اتو یا کالندر - ماشین پرس پارچه - ماشین اطوکشی با بخار

انگلیسی به انگلیسی

• mechanical device with large heated rollers which smooth and flatten linens
crush, disfigure, mutilate; ruin, destroy; smooth and flatten with a mangle
if something is mangled, it is crushed and twisted.

پیشنهاد کاربران

۱. متلاشی کردن. لت و پار کردن. تکه تکه کردن ۲. {مجازی} مثله کردن. تحریف کردن
مثال:
and that which is mangled by a beats of prey
و آنچه که توسط ضربه های درنده متلاشی و تکه تکه شده
مانگل یا خرطوم کمک مکانیکی لباسشویی است که از دو غلتک در یک قاب محکم تشکیل شده است که توسط چرخ دنده ها به هم متصل شده و ( در نسخه خانگی آن ) با میل لنگ دستی یا با برق کار می کند. در حالی که این دستگاه
...
[مشاهده متن کامل]
در ابتدا برای خارج کردن آب از لباس های مرطوب استفاده می شد، امروزه از مانگل ها برای فشار دادن یا صاف کردن ملحفه ها، رومیزی ها، حوله های آشپزخانه یا لباس ها و سایر لباس ها استفاده می شود.

mangle
داغون کردن , لت و پار کردن
# My sweater got mangled in the washing machine
# She tried to mangle the pictures with her heels
# His arm was mangled in the machine
بریدن. خراب کردن موسیقی یا سخنرانی. آسیب دیدن با بریدگی
the car was mangled almost beyond recognition

بپرس