کسی که چیزی را نه خودش مصرف می کند نه می گذارد دیگران از آن استفاده ببرند،مناع الخیر،آدم بخیل
2. baby jesus was placed in a manger
عیسای نوزاد را در آخور قرار دادند.
3. he is a dog in the manger
نه خود خورد نه کس دهد
4. The horses were crunching their straw at their manger.
[ترجمه گوگل]اسب ها نی هایشان را در آخورشان خرد می کردند [ترجمه ترگمان]اسب ها کاه خود را در آخور خرد می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When I examined the manger where the feed had been put, I found oats and bran.
[ترجمه گوگل]وقتی آخور را که در آن خوراک ریخته شده بود بررسی کردم، جو و سبوس پیدا کردم [ترجمه ترگمان]وقتی به آخور که غذا چیده شده بود نگاه کردم، جو و برن را دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Should we put the baby in the manger?
[ترجمه گوگل]آیا باید بچه را در آخور بگذاریم؟ [ترجمه ترگمان]باید بچه را در گهواره بگذاریم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Benjamin then dug his hand into the empty manger and plucked out the remains of the horse's feed.
[ترجمه گوگل]بنیامین سپس دستش را در آخور خالی فرو کرد و بقایای خوراک اسب را بیرون آورد [ترجمه ترگمان]بنجامین دست خود را در آخور خالی کرد و بقایای خوراک اسب را بیرون کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We tried everything: a corner manger, a bucket in a tyre and even tipping the food on the ground.
[ترجمه گوگل]ما همه چیز را امتحان کردیم: یک آخور گوشه، یک سطل در لاستیک و حتی ریختن غذا روی زمین [ترجمه ترگمان]همه چیز را امتحان کردیم: یک آخور کوچک، یک سطل در لاستیک و حتی غذای روی زمین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Your manger had a hunch that you were the culprit, so she winged you.
[ترجمه گوگل]آخور شما تصور می کرد که شما مقصر هستید، بنابراین او به شما بال زد [ترجمه ترگمان]آخور تو حدس زده بود که تو مجرم بودی، بنابراین اون تو رو بال زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Arthur as a baby, asleep in the manger straw.
[ترجمه گوگل]آرتور در کودکی، در نی آخور خوابیده است [ترجمه ترگمان]آرتور به عنوان یک بچه در کاه لانه خوابیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What a dog in the manger!
[ترجمه حیدربیگی] نه خود خورد نه کَس دهد گَنده شود به سگ دهد
|
[ترجمه گوگل]چه سگی در آخور! [ترجمه ترگمان]چه سگی در آخور است! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I won't be named a dog in the manger again. You shall stay: now then!
[ترجمه گوگل]دیگر نام من را سگی در آخور نمی گذارند تو باید بمانی: حالا پس! [ترجمه ترگمان]من دیگر اسم سگ را در آخور نخواهم گذاشت تو همین الان خواهی ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The manger dropped in unannounced at the office several times a week.
[ترجمه گوگل]آخور چندین بار در هفته بدون اعلام قبلی در دفتر میافتاد [ترجمه ترگمان]The چندین بار در هفته به دفتر رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I am as a dog in the manger.
[ترجمه گوگل]من مثل یک سگ در آخور هستم [ترجمه ترگمان]من به اندازه یک سگ در آخور هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Molly: I hear you hosted a manger from France and did a bad job.
[ترجمه گوگل]مولی: شنیدم میزبانی از یک آخور از فرانسه بودی و کار بدی انجام دادی [ترجمه ترگمان]مالی: شنیدم که میزبان یک مدیر از فرانسه بودی و کار بدی انجام دادی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اخور (اسم)
bin, stall, manger, box stall, crib
انگلیسی به انگلیسی
• box or trough in which food is placed for horses or cattle a manger is a feeding box in a stable or barn.