1. They were available in large numbers, they could fly low, and they were tremendously maneuver-able and very versatile.
[ترجمه گوگل]آنها به تعداد زیاد در دسترس بودند، می توانستند در ارتفاع پایین پرواز کنند، و به طرز فوق العاده ای دارای قابلیت مانور و بسیار متنوع بودند [ترجمه ترگمان]آن ها به صورت اعداد بزرگ در دسترس بودند، آن ها می توانستند پایین پرواز کنند و فوق العاده مانور دادن و بسیار متنوع بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In-line skates are more maneuverable than regular roller skates.
[ترجمه گوگل]اسکیت های درون خطی نسبت به اسکیت های معمولی مانور بیشتری دارند [ترجمه ترگمان]کفش های پاشنه بلند به صورت - تر از کفش های اسکیت باز معمولی به نظر می رسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That makes it extremely maneuverable in tight, crowded quarters.
[ترجمه گوگل]این باعث میشود در مکانهای شلوغ و تنگ بسیار قابل مانور باشد [ترجمه ترگمان] این باعث میشه خیلی به هم نزدیک بشن، یه ربع شلوغ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Speedy and maneuverable, these fighters are nonetheless fragile.
[ترجمه گوگل]این جنگنده ها سریع و قابل مانور هستند، با این وجود شکننده هستند [ترجمه ترگمان]با این وجود، این مبارزان با این حال شکننده هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They're fast, maneuverable machines with machineguns as their primary attack.
[ترجمه فاطمه] آنها ماشین های سریع و قابل مانوری هستند با مسلسل هایی به عنوان حمله اولیه شان.
|
[ترجمه گوگل]آنها ماشین های سریع و قابل مانور هستند و مسلسل ها به عنوان حمله اصلی آنها هستند [ترجمه ترگمان]آن ها سریع، ماشین های maneuverable با machineguns را به عنوان حمله اولیه خود انتخاب کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Also, is the target missile maneuverable?
[ترجمه گوگل]همچنین آیا موشک هدف قابل مانور است؟ [ترجمه ترگمان]آیا موشک هدف موشک هدف است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They are quite maneuverable and agile ships in battle but should not engage on one-on-one battles with frigate or even East Indiaman.
[ترجمه گوگل]آنها کشتی های کاملاً مانورپذیر و چابکی در نبرد هستند، اما نباید در نبردهای تن به تن با ناوچه یا حتی شرق ایندیان شرکت کنند [ترجمه ترگمان]آن ها کاملا مجهز به کشتی های سبک و چابک در جنگ هستند، اما نباید با ناو جنگی یا حتی Indiaman شرقی درگیر شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A maneuverable roller path is comected with the machines in upstream and downstream.
[ترجمه گوگل]یک مسیر غلتکی قابل مانور با ماشین ها در بالادست و پایین دست ایجاد می شود [ترجمه ترگمان]مسیر roller maneuverable با ماشین هایی در بالادست و پایین دست comected [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They're faster and more maneuverable and their weapon systems pack a big punch.
[ترجمه گوگل]آنها سریعتر و مانورپذیرتر هستند و سیستم های تسلیحاتی آنها ضربه بزرگی به خود می گیرد [ترجمه ترگمان]آن ها سریع تر و more ترند و سیستم های سلاح آن ها مشت بزرگی را جمع می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This one offers a maneuverable and spin friendly feel that will favor aggressive all court players.
[ترجمه گوگل]این یکی احساسی قابل مانور و چرخش دوستانه را ارائه می دهد که به نفع همه بازیکنان تهاجمی زمین است [ترجمه ترگمان]این یکی یک حس دوستانه و spin را ارائه می دهد که به نفع تمام بازیکنان درباری رفتار خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Finally, a predigestion method of maneuverable model and a path planing which has a two level structure is given.
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک روش پیش هضم مدل قابل مانور و یک برنامه ریزی مسیر که دارای ساختار دو سطحی است، ارائه شده است [ترجمه ترگمان]در نهایت، یک روش predigestion از مدل maneuverable و یک برنامه ریزی مسیر که دارای یک ساختار دو سطحی است داده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Next, network crime is very maneuverable, the doorsill is very low.
[ترجمه گوگل]بعد، جرم شبکه بسیار قابل مانور است، آستانه در بسیار پایین است [ترجمه ترگمان]سپس، جرم شبکه بسیار ساده است، doorsill بسیار پایین است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It's also extremely maneuverable because of its short wheelbase and small wheels that turn on a dime.
[ترجمه گوگل]همچنین به دلیل فاصله بین دو محور کوتاه و چرخ های کوچکی که روی یک سکه می چرخند، بسیار قابل مانور است [ترجمه ترگمان]همچنین به خاطر چرخ کوچک و چرخ های کوچک آن به شدت آسیب دیده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To lay down the maneuverable path the specification is introduced, the job practice and the maneuverable path the item which should pay attention in the maintenance.
[ترجمه گوگل]برای تعیین مسیر قابل مانور، مشخصات، تمرین کار و مسیر قابل مانور موردی که باید در تعمیر و نگهداری مورد توجه قرار گیرد، معرفی می شود [ترجمه ترگمان]برای پایین گذاشتن مسیر maneuverable، استاندارد ویژگی معرفی می شود، کار شغلی و مسیر maneuverable موردی که باید در تعمیر و نگهداری مورد توجه باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A blastboat fills the gap between highly maneuverable starfighters and weapons - laden capital warships.
[ترجمه گوگل]یک قایق انفجاری شکاف بین جنگندههای ستارهای بسیار قابل مانور و تسلیحات را پر میکند - کشتیهای جنگی سرمایهدار [ترجمه ترگمان]A شکاف بین کشتی های جنگی پر از اسلحه و کشتی های جنگی پر از سلاح را پر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید