manageability

/ˌmænɪdʒəˈbɪlɪti//ˌmænɪdʒəˈbɪlɪti/

معنی: قابلیت اداره
معانی دیگر: قابلیت اداره

جمله های نمونه

1. Aside from measurably improving availability, utilization, and manageability, WebSphere CloudBurst provided substantial direct cost savings over the first year of adoption alone.
[ترجمه گوگل]جدا از بهبود قابل اندازه گیری در دسترس بودن، استفاده و مدیریت پذیری، WebSphere CloudBurst صرفه جویی قابل توجهی در هزینه های مستقیم در طول سال اول پذیرش به تنهایی ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر بهبود در دسترس بودن، استفاده، و manageability، WebSphere cloudburst صرفه جویی در هزینه مستقیم را در طول سال اول تصویب به تنهایی فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. C/S mode has good manageability and stability, but cannot automatically adapt to variation of customer number.
[ترجمه گوگل]حالت C/S مدیریت و ثبات خوبی دارد، اما نمی تواند به طور خودکار با تغییرات تعداد مشتری سازگار شود
[ترجمه ترگمان]حالت C \/ S manageability و پایداری خوبی دارد، اما نمی تواند به طور خودکار با تغییر تعداد مشتریان سازگار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Assessing switch manageability is a two - part affair, with objective and subjective components.
[ترجمه گوگل]ارزیابی مدیریت سوئیچ یک امر دو بخشی است که دارای اجزای عینی و ذهنی است
[ترجمه ترگمان]ارزیابی سوئیچ سوئیچ یک موضوع دو بخشی با مولفه های عینی و ذهنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Enhance the flexibility, manageability and expandability of the broadband VPN, and do the realization study.
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری، مدیریت پذیری و توسعه پذیری VPN پهن باند را افزایش دهید و مطالعه تحقق را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]از انعطاف پذیری، manageability و expandability of پهنای باند استفاده کرده و مطالعه تحقق را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With respect to manageability and autonomics, there are many new features in DB2 V
[ترجمه گوگل]با توجه به قابلیت مدیریت و خودمختاری، بسیاری از ویژگی های جدید در DB2 V وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با توجه به manageability و autonomics، ویژگی های جدیدی در DB۲ V وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The manageability requirements for autonomic computing consist of self-configuration, self-healing, self-optimization, and self-protection -- otherwise known as self-CHOP.
[ترجمه گوگل]الزامات مدیریت پذیری برای محاسبات خودمختار شامل خود پیکربندی، خود درمانی، خود بهینه سازی و محافظت از خود است - که به عنوان self-CHOP شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]الزامات مورد نیاز برای محاسبه خودکار شامل خود پیکربندی، self، self، و خود - حفاظت است - در غیر این صورت به عنوان خود - CHOP شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Treatment for chemically, straightened hair. Nourishes and improves manageability of damaged chemically straightened hair, prevents frizz and makes hair silk and shine.
[ترجمه گوگل]درمان برای موهای صاف و شیمیایی تغذیه و کنترل پذیری موهای صاف شده شیمیایی آسیب دیده را بهبود می بخشد، از موخوره جلوگیری می کند و باعث ابریشم و درخشندگی مو می شود
[ترجمه ترگمان]درمان به طور شیمیایی، جنس صاف شده Nourishes و تقویت manageability به دست آوردن موهای راست شده به صورت شیمیایی، از frizz جلوگیری کرده و باعث می شود که مو و ابریشم مو ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a well recognized solution to the problem of the manageability of many user groups.
[ترجمه گوگل]این یک راه حل شناخته شده برای مشکل مدیریت بسیاری از گروه های کاربری است
[ترجمه ترگمان]این یک راه حل کاملا شناخته شده برای مساله the بسیاری از گروه های کاربری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beyond that, an ideal network backbone would provide comprehensive manageability and robust fault tolerance.
[ترجمه گوگل]فراتر از آن، یک ستون فقرات شبکه ایده آل می تواند مدیریت جامع و تحمل خطای قوی را فراهم کند
[ترجمه ترگمان]فراتر از آن، یک ستون فقرات شبکه ایده آل manageability جامع و تحمل نقص را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The model can help to solve the problems of scalability and manageability of P 2 P network.
[ترجمه گوگل]این مدل می تواند به حل مشکلات مقیاس پذیری و مدیریت شبکه P2P کمک کند
[ترجمه ترگمان]این مدل می تواند به حل مشکلات مربوط به مقیاس پذیری و کارایی شبکه P ۲ کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dawning3000 Superserver is a general-purpose computer system with SMP cluster architecture. It has the Scalability, Usability, Manageability and Availability (SUMA) technique characteristics.
[ترجمه گوگل]Dawning3000 Superserver یک سیستم کامپیوتری همه منظوره با معماری خوشه SMP است ویژگی های تکنیک مقیاس پذیری، کاربردپذیری، مدیریت پذیری و در دسترس بودن (SUMA) را دارد
[ترجمه ترگمان]Dawning۳۰۰۰ Superserver یک سیستم رایانه ای هدفمند با معماری خوشه ای چند پردازشی است آن مقیاس پذیری، قابلیت استفاده، قابلیت استفاده و قابلیت دسترس پذیری (SUMA)را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Private clouds offer a number of appealing benefits to an organization including higher utilization of existing server resources, improved manageability, pay as you go, and self-service.
[ترجمه گوگل]ابرهای خصوصی تعدادی از مزایای جذاب را برای یک سازمان ارائه می دهند که از جمله آنها می توان به استفاده بیشتر از منابع سرور موجود، مدیریت بهتر، پرداخت در حین حرکت و سلف سرویس اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]ابره ای خصوصی تعدادی از مزایای جذاب برای یک سازمان، از جمله استفاده بالاتر از منابع سرویس دهنده موجود، افزایش بهره وری، پرداخت به هنگام رفتن و خدمت به خود را ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chart in Figure 1 shows you a rough idea of the give-and-take relationship between manageability and speed versus the number of functions you use.
[ترجمه گوگل]نمودار در شکل 1 به شما یک ایده تقریبی از رابطه دادن و گرفتن بین مدیریت پذیری و سرعت در مقابل تعداد عملکردهایی که استفاده می کنید نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نمودار در شکل ۱، یک ایده سخت از رابطه ایجاد و رابطه بین manageability و سرعت در برابر تعداد عملکردها که شما استفاده می کنید را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The system has many merits, such as expansibility, manageability, self - security, adaptability, integration and friend interaction.
[ترجمه گوگل]این سیستم دارای مزایای بسیاری مانند توسعه پذیری، مدیریت پذیری، امنیت شخصی، سازگاری، یکپارچگی و تعامل دوستانه است
[ترجمه ترگمان]این سیستم مزایای زیادی دارد مثل expansibility، manageability، self، سازگاری، یکپارچه سازی و تعامل دوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلیت اداره (اسم)
manageability

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being manageable; governability, controllability; submissiveness, compliance

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : manage
✅️ اسم ( noun ) : management / manager / manageress / manageability
✅️ صفت ( adjective ) : manageable / managerial / managed
✅️ قید ( adverb ) : managerially / manageably
قابلیت کنترل، کنترل پذیری؛ اداره پذیری
مدیریت پذیری

بپرس