مرد باش، قوی باش، شجاعت به خرج بده، خودت را جمع و جور کن ( و با سختی روبرو شو ) - فعل عبارتی ( Phrasal Verb )
He needs to man up and face his problems
مسئولیت قبول کن، بزرگ شو، دست از ناله و شکایت بردار، جلوی احساساتت را بگیر ( مطابق کلیشه های مردانه ) - فعل عبارتی ( Phrasal Verb )
... [مشاهده متن کامل]
They told him to man up and stop crying
مسئولیت قبول کن، بزرگ شو، دست از ناله و شکایت بردار، جلوی احساساتت را بگیر ( مطابق کلیشه های مردانه ) - فعل عبارتی ( Phrasal Verb )
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛
“Stop crying and man up!” as a way to discourage emotional expression.
In a conversation about gender norms, this phrase might be criticized for perpetuating harmful expectations of masculinity.
... [مشاهده متن کامل]
A person advocating for healthier masculinity might say, “We should encourage men to embrace their emotions and reject the idea that they always have to ‘man up’. ”
... [مشاهده متن کامل]
خودتو جمع کن
مرد باش
یک تنه ایستادن
به تنهایی کاری را پیش بُردن
نترسیدن و پیش رفتن
کم نیاوردن و پیش رفتن
به تنهایی کاری را پیش بُردن
نترسیدن و پیش رفتن
کم نیاوردن و پیش رفتن
شهامت به خرج دادن