1. His father was a man of means .
[ترجمه Hamid] پدرش آدم مایه داری است.|
[ترجمه گوگل]پدرش مردی ثروتمند بود[ترجمه ترگمان]پدرش یک مرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He is a man of mean birth.
[ترجمه گوگل]او مردی است اصالتا
[ترجمه ترگمان]او مردی از اصل زاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مردی از اصل زاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. On such journeys men of means and their families wanted for nothing.
[ترجمه گوگل]در چنین سفرهایی، افراد ثروتمند و خانواده هایشان بیهوده می خواستند
[ترجمه ترگمان]در این سفرها، مردان و خانواده هایشان به هیچ چیز احتیاج نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این سفرها، مردان و خانواده هایشان به هیچ چیز احتیاج نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He is clearly a man of means, Holmes: not only is the suit expensive, but the shoes also.
[ترجمه گوگل]هولمز، او به وضوح مردی است: نه تنها کت و شلوار گران است، بلکه کفش ها نیز گران هستند
[ترجمه ترگمان]واضح است که او مردی با استعداد است، نه تنها کت و شلوار گران قیمتی است، بلکه کفش هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واضح است که او مردی با استعداد است، نه تنها کت و شلوار گران قیمتی است، بلکه کفش هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Only man of means could afford to travel abroad.
[ترجمه گوگل]فقط افراد دارای امکانات می توانستند به خارج از کشور سفر کنند
[ترجمه ترگمان]تنها انسان می توانست استطاعت سفر به خارج را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها انسان می توانست استطاعت سفر به خارج را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Only a man of means could afford such a big house.
[ترجمه گوگل]فقط یک مرد توانا می توانست چنین خانه بزرگی را بخرد
[ترجمه ترگمان]فقط یک مرد می تواند چنین خانه بزرگی را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط یک مرد می تواند چنین خانه بزرگی را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Gaby married a man of means and now lives a luxurious life.
[ترجمه گوگل]گبی با یک مرد ثروتمند ازدواج کرد و اکنون زندگی مجللی دارد
[ترجمه ترگمان]Gaby با مردی از وسایل زندگی زناشویی کرد و اکنون زندگی تجملی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Gaby با مردی از وسایل زندگی زناشویی کرد و اکنون زندگی تجملی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They described him as a man of means.
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان مردی متین توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان مردی توصیف کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان مردی توصیف کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She intended to marry her daughter to a man of means.
[ترجمه Hamid] او قصد دارد دخترش را به ازدواج فرد ثروتمندی دراورد.|
[ترجمه گوگل]او قصد داشت دخترش را به عقد مردی ثروتمند درآورد[ترجمه ترگمان]قصد داشت با دخترش ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To own an expensive home a yacht a limousine, you have to a man of means.
[ترجمه گوگل]برای داشتن یک خانه گران قیمت، یک قایق بادبانی، یک لیموزین، باید به یک مرد توانا بپردازید
[ترجمه ترگمان]برای رفتن به خانه گران قیمتی یک لیموزین و یک لیموزین دارید، شما باید به یک مرد بدین معنا باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای رفتن به خانه گران قیمتی یک لیموزین و یک لیموزین دارید، شما باید به یک مرد بدین معنا باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. After many years of hard work, he became a man of means.
[ترجمه گوگل]پس از سالها تلاش و کوشش، مردی ثروتمند شد
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها کار سخت، او به یک مرد تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها کار سخت، او به یک مرد تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید