man hour

/ˈmænˈaʊər//mænˈaʊə/

(واحد سنجش کار به ویژه در صنعت، مقدار کار یک نفر در یک ساعت) کار - ساعت، واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of industrial time or production equal to the amount of work one person can or does produce in one hour.

جمله های نمونه

1. It subsequently took Mo 200 man hours to complete Sparkle.
[ترجمه گوگل]متعاقباً 200 نفر ساعت طول کشید تا Sparkle کامل شود
[ترجمه ترگمان]پس از آن، It ۲۰۰ نفر را برای تکمیل Sparkle به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Although on many man hour ' exceed bid ', but behave without the symptom.
[ترجمه گوگل]اگرچه در بسیاری از افراد ساعت "بیش از پیشنهاد"، اما بدون علامت رفتار کنید
[ترجمه ترگمان]هر چند در یک ساعت بیش از حد معمول است، اما بدون علائم عمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We shall complete the man hour requirements for the prefabrication ( site erection ) of this drawing.
[ترجمه گوگل]ما باید الزامات ساعت کار را برای پیش‌ساخته (نصب سایت) این نقشه تکمیل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید الزامات ساعت انسانی برای نصب (نصب سایت)این طرح را تکمیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We shall complete the man hour requirements for the site fabrication( site erection) of this drawing.
[ترجمه گوگل]ما الزامات ساعت کار را برای ساخت سایت (نصب سایت) این نقشه تکمیل خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما باید الزامات ساعت انسانی برای ساخت سایت (نصب سایت)این طرح را تکمیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We shall complete the man hour requirements for site fabrication ( site erection ) of this drawing.
[ترجمه گوگل]ما باید ساعت انسان مورد نیاز برای ساخت سایت (ساخت سایت) این نقشه را تکمیل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید الزامات ساعت انسانی برای ساخت سایت (نصب سایت)این طرح را تکمیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company spend hundreds of man hour on meetings.
[ترجمه گوگل]این شرکت صدها ساعت کار را صرف جلسات می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت صدها نفر را در جلسات صرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Man hour ration is a basic work of management and production of an enterprise.
[ترجمه گوگل]جیره ساعت یک کار اساسی مدیریت و تولید یک شرکت است
[ترجمه ترگمان]سهمیه یک ساعت کار اصلی مدیریت و تولید یک شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A rational production plan is based on accurate estimation on man hour of interim product.
[ترجمه گوگل]یک برنامه تولید منطقی مبتنی بر برآورد دقیق در ساعت کاری محصول موقت است
[ترجمه ترگمان]یک برنامه تولید منطقی براساس تخمین دقیق زمان انسان از محصول موقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The objective of our problem is to minimize the shortage of man hour for customer demands of various skills.
[ترجمه گوگل]هدف مشکل ما به حداقل رساندن کمبود ساعت کار برای خواسته‌های مشتری از مهارت‌های مختلف است
[ترجمه ترگمان]هدف از مشکل ما به حداقل رساندن کمبود ساعت انسانی برای خواسته های مشتری از مهارت های مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] کارگر-ساعت - نفر-ساعت
[ریاضیات] نفر-ساعت

انگلیسی به انگلیسی

• you use man-hour to refer to the amount of time that a piece of work will take. for example, if a job takes 15 man-hours, it takes one person 15 hours to do it or three people five hours to do it.

پیشنهاد کاربران

man - hour ( مدیریت - مدیریت پروژه )
واژه مصوب: نفرـ ساعت
تعریف: کارکرد یک فرد از نیروی انسانی در طی یک ساعت
You have any requirement for fabrication work
نفر ساعت
( واحد اندازه گیری ) نفر ساعت

بپرس