mammy

/ˈmæmi//ˈmæmi/

معنی: لله، مامان، دده سیاه
معانی دیگر: (زبان کودکان) مادر، ننه

جمله های نمونه

1. Me own mammy passed away with the consumption, then Oonagh disappeared.
[ترجمه گوگل]مادر خود من با مصرف از دنیا رفت، سپس اوناغ ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]مامی که مسلول بود از کنار من گذشت و ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your mammy here had to go in there in the morning and speak nice to him.
[ترجمه گوگل]مامانت اینجا باید صبح بره اونجا و باهاش ​​خوب صحبت کنه
[ترجمه ترگمان]مامی باید صبح به آنجا برود و با او خوب صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Find out from your mammy, then come to me.
[ترجمه گوگل]از مامانت بفهم، بعد بیا پیش من
[ترجمه ترگمان] از مامی خودت بپرس، پس بیا پیش من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Patsy, looking like the faithful old black mammy slave in a film except that she was white and she was only twenty-five.
[ترجمه گوگل]پتسی، شبیه غلام وفادار وفادار مامانی سیاه پوست در یک فیلم است، با این تفاوت که او سفیدپوست بود و فقط بیست و پنج سال داشت
[ترجمه ترگمان]پتسی، مثل یک خدمتکار پیر وفادار در فیلم، به جز اینکه سفید بود و فقط بیست و پنج سال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But me mammy talked this way and I've kept it on.
[ترجمه گوگل]اما مامان من اینطوری صحبت کردم و ادامه دادم
[ترجمه ترگمان]اما مامی این طوری حرف می زد و من آن را ادامه دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. " Free issue country niggers,'snorted Mammy.
[ترجمه گوگل]مامی خرخر کرد: «سیاه‌پوست‌های کشور را آزاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مامی زیر لب گفت: سیاه های آزاد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. " Mammy getting ole,' said Dilcey, with a calmness that would have enraged Mammy.
[ترجمه گوگل]دیلسی با آرامشی که می‌توانست مامی را خشمگین می‌کرد، گفت: «مامان در حال ole شدن است
[ترجمه ترگمان]دی سلی با آرامش گفت: مامی با آرامش می ره مامی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mammy: I ain't aiming for you to go after Mr. Wilkes and eat like a field hand and gobble like a hog!
[ترجمه گوگل]مامان: هدفم این نیست که دنبال آقای ویلکس بروی و مثل یک دست مزرعه بخوری و مثل گراز قورت بدهی!
[ترجمه ترگمان]مامی، من دنبال تو نیستم که دنبال آقای ویلکز بری و مثل یه خوک غذا نخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All right, Mammy. I'll teach her to ride sidesaddle.
[ترجمه گوگل]باشه مامان من به او یاد خواهم داد که زین پهلو سواری کند
[ترجمه ترگمان]خیلی خب، مامی من بهش یاد میدم که با sidesaddle سواری کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mammy threw him an annihilating glance.
[ترجمه گوگل]مامی نگاهی نابود کننده به او انداخت
[ترجمه ترگمان]مامی نگاهی آتشین به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. " That's Mammy gettin'the water to sponge off the young Misses.
[ترجمه گوگل]«مامانی آب می‌خورد تا دوشیزه‌های جوان را با اسفنج بکشد
[ترجمه ترگمان]مامی آب را از دست خانم های جوان بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mammy: I ain't aiming for you to go after Wilkes and eat like a field hand and gobble like a hog!
[ترجمه گوگل]مامان: هدفم این نیست که تو دنبال ویلکس بروی و مثل یک دست مزرعه بخوری و مثل گراز قورت بدهی!
[ترجمه ترگمان]مامی، من قصد ندارم که تو دنبال خانواده ویلکز بری و مثل یه خوک غذا نخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll buy Mammy some red taffeta and have an elegant petticoat made. "
[ترجمه گوگل]من مقداری تافته قرمز برای مامی می‌خرم و یک دمپایی زیبا درست می‌کنم "
[ترجمه ترگمان]من مامی را با یک روبان قرمز می خرم و یک دامن قشنگ درست می کنم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mammy plucked a large towel from the washstand and carefully tied it around Scarlett's neck, spreading the white folds over her lap.
[ترجمه گوگل]مامی حوله بزرگی را از دستشویی بیرون آورد و با احتیاط دور گردن اسکارلت بست و چین های سفید را روی پاهایش پخش کرد
[ترجمه ترگمان]مامی یک حوله بزرگ را از دست شویی بیرون کشید و با احتیاط آن را دور گردن اسکارلت حلقه کرد و چین های سفیدی را روی پایش پهن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لله (اسم)
bedder, grinder, mammy, tutor, dry-nurse

مامان (اسم)
mammy, mamma, mama

دده سیاه (اسم)
mammy

انگلیسی به انگلیسی

• mom, mother, mama (informal); (offensive term) black woman that serves as a nurse to white children (in the past in southern u.s)

پیشنهاد کاربران

بپرس