mammary

/ˈmæməri//ˈmæməri/

معنی: مربوط به پستانداران، مربوط به پستان
معانی دیگر: وابسته به غده های تراونده ی شیر در پستان، شیرتراو، پستانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to an organ that secretes milk, such as a breast or udder.

جمله های نمونه

1. You are not likely to see feet photos on page three, which has become synonymous with mammaries.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد عکس های پا را در صفحه سه که مترادف با پستان ها شده است نمی بینید
[ترجمه ترگمان]شما به احتمال زیاد می توانید از صفحه سه که مترادف با mammaries شده است، عکس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If produce hyperplasia of mammary gland flocculus, be in possibly wholeMenstruationCycle has durative ache, the aggravate before classics.
[ترجمه گوگل]اگر هیپرپلازی لخته غدد پستانی ایجاد شود، احتمالاً در چرخه قاعدگی کامل باشد، درد مداوم دارد، قبل از کلاسیک تشدید می شود
[ترجمه ترگمان]اگر produce غده پستانی غده پستانی ممکن باشد، احتمالا wholeMenstruationCycle درد، بدتر از آثار کلاسیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Got mammary gland hyperplasia to return can breast enhancement?
[ترجمه گوگل]آیا هیپرپلازی غدد پستانی برگشته است آیا می‌توان سینه را افزایش داد؟
[ترجمه ترگمان]غده سینه داره که نشون میده که میتونه سینه رو تقویت کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nowadays, clinicians generally use the internal mammary artery, radial artery and the great saphenous vein for coronary artery bypass grafting.
[ترجمه گوگل]امروزه پزشکان عموماً از شریان پستانی داخلی، شریان رادیال و ورید صافن بزرگ برای بای پس عروق کرونر استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]این روزها، پزشکان عموما از سرخرگ غدد داخلی، سرخرگ شعاعی و سیاه رگ بزرگ saphenous برای پیوند عروق کرونر استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The early effect of bilateral skeletonized internal mammary artery grafting was satisfactory.
[ترجمه گوگل]اثر اولیه پیوند شریان پستانی داخلی اسکلت دو طرفه رضایت بخش بود
[ترجمه ترگمان]تاثیر اولیه پیوند دو جانبه skeletonized درونی satisfactory رضایت بخش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Encounter mammary gland growth, can you excise fibroma?
[ترجمه گوگل]با رشد غدد پستانی مواجه می شوید، آیا می توانید فیبروم را جدا کنید؟
[ترجمه ترگمان]، در مورد تومور داره، میشه \"ورم لیفی\" رو از پا در بیاریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The method of swamp buffalo mammary epithelial cells immortalization was also studied.
[ترجمه گوگل]روش جاودانه‌سازی سلول‌های اپیتلیال پستان گاومیش مردابی نیز مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش استفاده از سلول های اپی تلیال پستان گاو buffalo نیز مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus the beta-lactoglobulin gene is expressed only in the mammary gland, and only during lactation.
[ترجمه گوگل]بنابراین ژن بتا-لاکتوگلوبولین فقط در غده پستانی و فقط در دوران شیردهی بیان می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین ژن بتا - lactoglobulin تنها در غده پستانی، و تنها در طول شیردهی بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An interesting consequence of this process is that the mice are then resistant to infection with exogenous mammary tumour viruses.
[ترجمه گوگل]یک پیامد جالب این فرآیند این است که موش‌ها در مقابل عفونت با ویروس‌های تومور پستانی اگزوژن مقاوم می‌شوند
[ترجمه ترگمان]یک نتیجه جالب از این فرآیند این است که موش ها پس از آن در برابر عفونت با غدد پستان exogenous مقاوم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thus elm trees clone themselves to form entire copses, and we cloned Dolly from cultured mammary gland cells.
[ترجمه گوگل]بنابراین درختان نارون خود را شبیه سازی می کنند تا جسدهای کامل را تشکیل دهند و ما دالی را از سلول های غدد پستانی کشت شده شبیه سازی کردیم
[ترجمه ترگمان]این درختان نارون، خود را به شکل ظاهری آراسته ساخته بودند، و ما دالی را از gland پستان جدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Never in this century at least had so much respect been paid to mammary development.
[ترجمه گوگل]حداقل در این قرن هرگز اینقدر به رشد پستان احترام گذاشته نشده بود
[ترجمه ترگمان]هرگز در این قرن دست کم نسبت به توسعه غدد پستان احترامی قایل نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To evaluate the application of the devised volume measurer for breast in mammary augmentation.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی کاربرد حجم سنج ابداع شده برای سینه در بزرگ کردن پستان
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی کاربرد of حجم تنظیم شده برای پستان در augmentation پستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective : To evaluate the ultrasonic imaging features and the detective method of internal mammary artery ( IMA ).
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی ویژگی‌های تصویربرداری اولتراسونیک و روش کشف شریان پستانی داخلی (IMA)
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی ویژگی های تصویربرداری مافوق صوت و روش ردیابی سرخرگ ریوی داخلی (IMA)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To stimulate the spirit of the poor in sullen, lonely angst is hyperplasia of mammary gland flocculus "catalyst".
[ترجمه گوگل]برای برانگیختن روحیه افراد فقیر در عبوس و اضطراب تنها، هیپرپلازی لخته غده پستانی "کاتالیزور" است
[ترجمه ترگمان]برای تحریک روح فقرا در حالت sullen و lonely، hyperplasia غدد پستانی \"flocculus\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Despite numerous reports describing the association between chronic subareolar abscess and mammary fistulas, the entity remains unclear and the management is not yet standardized.
[ترجمه گوگل]علی‌رغم گزارش‌های متعددی که ارتباط بین آبسه ساب آرئولار مزمن و فیستول‌های پستانی را توصیف می‌کنند، این موجودیت نامشخص است و مدیریت هنوز استاندارد نشده است
[ترجمه ترگمان]علی رغم گزارش ها متعدد درباره ارتباط بین دمل مزمن subareolar و غدد پستان، این نهاد هنوز مشخص نیست و مدیریت هنوز استاندارد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربوط به پستانداران (صفت)
mammary

مربوط به پستان (صفت)
mammary

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the mamma or breast; of or pertainign to the udder
(informal) breast
mammary means relating to the breasts; a technical term.

پیشنهاد کاربران

adjective
technical : of or relating to the breasts
mammary cells
technically mammary glands start to develop at around 10 - 11 yo so in theory lolis older than 11 have mammaries

بپرس