maltese

/mɒlˈtiːz//mɔːlˈtiːz/

معنی: اهل مالت
معانی دیگر: وابسته به جزیره ی مالت و مردم و فرهنگ و زبان آن، مالتی، مالتایی، (قرون وسطی) دلاوران مالتی، گویش عربی متداول در کشور مالت (که سخت از ایتالیایی متاثر است)، سگ مالتیز (که موهای بسیار بلند و دم چنبری دارد)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Malta or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Malta, or a descendant thereof.

(2) تعریف: the language of Malta, an Arabic dialect.

(3) تعریف: any of a breed of domestic cat that has short bluish gray fur; Maltese cat.

(4) تعریف: any of a very small breed of dog that has a long, white, silky coat; Maltese dog.

جمله های نمونه

1. A further 7000 Maltese men, women, and children killed.
[ترجمه گوگل]7000 مرد، زن و کودک مالتی دیگر کشته شدند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۷۰۰۰ مرد اهل مالت، زنان و کودکان کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two men told Maltese military officers that they were senior air force colonels and one of them requested asylum, as they were getting out of their single-seater Mirage F1 jets.
[ترجمه گوگل]این دو مرد به افسران ارتش مالت گفتند که آنها سرهنگ های ارشد نیروی هوایی بودند و یکی از آنها در حالی که از جت های میراژ F1 تک سرنشین خود خارج می شدند، درخواست پناهندگی کرد
[ترجمه ترگمان]این دو مرد به افسران ارتش مالت گفتند که آن ها سرهنگ نیروی هوایی ارشد هستند و یکی از آن ها درخواست پناهندگی کرده است، زیرا آن ها در حال خارج شدن از هواپیمای single میراژ اف ام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Less Maltese crosses were observed under polarized - light microscopy, indicating the changes of crystalline structure.
[ترجمه گوگل]صلیب های مالتی کمتری در میکروسکوپ نوری قطبی مشاهده شد که نشان دهنده تغییرات ساختار کریستالی است
[ترجمه ترگمان]صلیب مالت کم تر تحت میکروسکوپ نوری قطبی مشاهده شد که نشان دهنده تغییرات ساختار بلوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Maltese lira is the currency of Malta.
[ترجمه گوگل]لیر مالت واحد پول مالت است
[ترجمه ترگمان]لیره مالت پول مالت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The driver was very dark. Maltese, maybe.
[ترجمه گوگل]راننده خیلی تاریک بود مالتی، شاید
[ترجمه ترگمان]راننده بسیار تاریک بود Maltese، شاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They, with two others below, formed the revolving Maltese cross of the reaping-machine, which had been brought to the field on the previous evening to be ready for operations this day.
[ترجمه گوگل]آنها به همراه دو نفر دیگر در زیر، صلیب گردان مالتی ماشین درو را تشکیل دادند که در عصر گذشته به میدان آورده شده بود تا امروز برای عملیات آماده شود
[ترجمه ترگمان]آن ها، با دو نفر دیگر، صلیب مالت را تشکیل دادند که از ماشین درو شده تشکیل شده بود، که در شب قبل برای انجام عملیات در آن روز آورده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tear - staining is a common problem with Maltese.
[ترجمه گوگل]لک شدن اشک یک مشکل رایج در مالتی است
[ترجمه ترگمان]یک مساله مشترک با مالت، یک مساله مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maltese who had run another division of the company moved in took charge.
[ترجمه گوگل]مالتی که بخش دیگری از شرکت را اداره می کرد، مسئولیت را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]Maltese که بخش دیگری از شرکت را اداره می کرد، مسئولیت را به عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Language: Maltese and English are both official languages.
[ترجمه گوگل]زبان: مالتی و انگلیسی هر دو زبان رسمی هستند
[ترجمه ترگمان]زبان: مالت و انگلیسی هر دو زبان رسمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Actress Elizabeth Taylor with her pet Maltese dog, Daisy.
[ترجمه گوگل]الیزابت تیلور بازیگر به همراه سگ خانگی اش مالتی، دیزی
[ترجمه ترگمان]زن اول زن، الیزابت تیلور، با سگ مالتی her، دی زی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The shooting of The Maltese Falcon proceeded without a hitch.
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری شاهین مالت بدون هیچ مشکلی ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]تیراندازی شاهین مالتی بدون هیچ گونه مشکلی پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hope, the appropriately named two-legged Maltese puppy gets around by using a specially-designed device which features wheels from a model aeroplane.
[ترجمه گوگل]امیدواریم، توله سگ دو پا مالتی که نام مناسبی دارد، با استفاده از دستگاهی با طراحی ویژه که دارای چرخ‌هایی از یک هواپیمای مدل است، به اطراف بپردازد
[ترجمه ترگمان]امید، یک توله سگ مالتی موسوم به دو پا با استفاده از یک دستگاه طراحی شده به طور خاص طراحی می شود که چرخ ها را از یک هواپیمای مدل متمایز می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You know that Maltese cross that I brought back from Paris?
[ترجمه گوگل]آن صلیب مالتی را که از پاریس آوردم می شناسید؟
[ترجمه ترگمان]می دانید که صلیب مالتی را که از پاریس آوردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A MAN had an Ass Maltese Lapdog, a very great beauty.
[ترجمه گوگل]مردی یک سگ لاپ داگ الاغ مالتی داشت که زیبایی بسیار خوبی داشت
[ترجمه ترگمان]یک مرد یک مرد اهل Maltese Ass بود که زیبایی بسیار بزرگی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهل مالت (اسم)
maltese

انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of malta (mediterranean island)
national language of malta
of or pertaining malta or its inhabitants

پیشنهاد کاربران

بپرس