malposition

/ˈmælpəˈzɪʃən//ˈmælpəˈzɪʃən/

معنی: جابجا شدگی جنین، حالت غیر طبیعی جنین
معانی دیگر: (به ویژه در مورد جنین در زهدان) بد نهشت

جمله های نمونه

1. The causes of failure were related with malposition of fracture site after discard of plaster of paris, unsteady fixation, too big or too small of ligation, or misposition etc.
[ترجمه گوگل]علل شکست با قرارگیری نادرست محل شکستگی پس از دور انداختن گچ پاریس، تثبیت ناپایدار، بستن خیلی بزرگ یا خیلی کوچک، یا قرار دادن اشتباه و غیره مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]دلایل شکست مربوط به ترک محل شکستگی پس از انداختن گچ دیوار پاریس، تثبیت ناپایدار، خیلی بزرگ و یا خیلی کوچک از ligation و غیره بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Patellofemoral problems related to soft-tissue imbalance, implant malposition, and extensor mechanism malalignment generally become clinically evident within months of surgery.
[ترجمه گوگل]مشکلات کشکک رانی مربوط به عدم تعادل بافت نرم، ناهنجاری ایمپلنت و ناهماهنگی مکانیسم اکستانسور معمولاً طی چند ماه پس از جراحی از نظر بالینی آشکار می شوند
[ترجمه ترگمان]مشکلات Patellofemoral مربوط به عدم تعادل بافت نرم، malposition ایمپلنت و مکانیسم extensor به طور کلی در طول ماه ها جراحی مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The internal hook malposition of universal horizontal metroscope influences surveying precision of internal size.
[ترجمه گوگل]موقعیت نادرست قلاب داخلی متروسکوپ افقی جهانی بر دقت نقشه برداری اندازه داخلی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]نقطه تقاطع داخلی metroscope افقی عمومی بر بررسی دقیق اندازه داخلی تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The third cardiac malposition is dextrocardia.
[ترجمه گوگل]سومین نارسایی قلبی دکستروکاردی است
[ترجمه ترگمان]سومین ایست قلبی، dextrocardia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Except for 1 case with mild canthal malposition, no other complication was observed. Conclusion:The transconjunctival approach can provide adequate exposure of the infraorbital rim an. . .
[ترجمه گوگل]به جز 1 مورد با ناهنجاری خفیف کانتال، عارضه دیگری مشاهده نشد نتیجه‌گیری: رویکرد transconjunctival می‌تواند نوردهی مناسبی از لبه زیر چشمی فراهم کند
[ترجمه ترگمان]بجز ۱ مورد با canthal ملایم، هیچ مشکل دیگری مشاهده نشد نتیجه گیری: رویکرد transconjunctival می تواند نوردهی کافی از لبه infraorbital را به عنوان یک … فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Di Liu, aviation Gong manages malposition competes.
[ترجمه گوگل]دی لیو، هوانوردی گونگ رقابت‌ها را مدیریت می‌کند
[ترجمه ترگمان](Di لیو، aviation)، malposition malposition را مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Group A had less medial canthus malposition and less eversion of the eyelid.
[ترجمه گوگل]ResultsGroup A دارای ناهنجاری کانتوس داخلی کمتر و ورژن کمتر پلک بود
[ترجمه ترگمان]نتایج گروه الف فشار داخلی کم تر و eversion کم تر پلک آن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Want to accomplish this, malposition still is a good creation technique really.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید این کار را انجام دهید، جابجایی نادرست هنوز یک تکنیک خلق خوب است
[ترجمه ترگمان]می خواهید این کار را انجام دهید، malposition هنوز یک تکنیک خلق خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results Eleven cases (11/ of fetal cardiac malposition were detected by fetal echocardiography, including dextrocardia, sinistrocardia, extrathorax heart and common heart of conjoined twins.
[ترجمه گوگل]يافته ها: 11 مورد (11 مورد ناهنجاري قلبي جنين با اكوكارديوگرافي جنين شامل دكستروكاردي، سينيستروكاردي، قلب خارج قفسه سينه و قلب مشترك دوقلوهاي به هم چسبيده) تشخيص داده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج ۱۱ مورد (۱۱ \/ ۱۱ جنین قلبی در جنین، از جمله dextrocardia، sinistrocardia، قلب extrathorax و قلب مشترک دوقلوهای conjoined شناسایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Control malposition makes originally balanced interest allocates mechanism overbalance.
[ترجمه گوگل]نامناسب کنترل باعث می شود که سازوکار سود متوازن در اصل تعادل بیش از حد را تخصیص دهد
[ترجمه ترگمان]کنترل malposition در اصل منافع متوازن را ایجاد می کند و به تعادل دست می دهد و تعادل را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sesamoid bone of thumb was malposition.
[ترجمه گوگل]استخوان شست سزاموئید نادرست بود
[ترجمه ترگمان]استخوان انگشت شستش خبردار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After metacarpal malposition how should feed fill?
[ترجمه گوگل]پس از ناهنجاری متاکارپ چگونه باید خوراک پر شود؟
[ترجمه ترگمان]پس از metacarpal malposition چگونه باید غذا را پر کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If how long bone malposition needs meeting heal commonly?
[ترجمه گوگل]اگر معمولاً چه مدت زمان ناهنجاری استخوان نیاز به درمان دارد؟
[ترجمه ترگمان]اگر malposition استخوانی تا چه حد لازم است به طور معمول التیام یابد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Protrusion of the intervertebral disc Thoracic vertebra small joints malposition Thoracic vertebra undense fracture etc.
[ترجمه گوگل]بیرون زدگی دیسک بین مهره ای مفاصل کوچک مهره های قفسه سینه نادرست شکستگی غیر متراکم مهره های سینه ای و غیره
[ترجمه ترگمان]مهره های قفسه سینه، مهره های قفسه سینه، شکستگی مهره های قفسه سینه، شکستگی مهره های قفسه سینه و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جابجا شدگی جنین (اسم)
malposition

حالت غیر طبیعی جنین (اسم)
malposition

انگلیسی به انگلیسی

• incorrect position, wrong position

پیشنهاد کاربران

بد قراری/ بد نهشت ( اسم ) : وضعیت غیرمعمول یا غیرمنتظره چیزی مانند جنین در رحم یا استخوان شکسته

بپرس