فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: maligns, maligning, maligned
حالات: maligns, maligning, maligned
• : تعریف: to speak badly of; defame; slander.
• مترادف: calumniate, defame, denigrate, libel, slander, smear, smirch, traduce, vilify
• متضاد: compliment, laud, praise
• مشابه: abuse, anathematize, besmirch, blacken, deprecate, discredit, disparage, impugn, revile, run down, soil, stigmatize, sully, tarnish, wrong
• مترادف: calumniate, defame, denigrate, libel, slander, smear, smirch, traduce, vilify
• متضاد: compliment, laud, praise
• مشابه: abuse, anathematize, besmirch, blacken, deprecate, discredit, disparage, impugn, revile, run down, soil, stigmatize, sully, tarnish, wrong
- The politician complained that she had been maligned by the press.
[ترجمه سعید قربانی] اون سیاستمدار از این شاکی بود که مطبوعات به تخریب او پرداخته بودند|
[ترجمه گوگل] این سیاستمدار شکایت کرد که توسط مطبوعات مورد بدگویی قرار گرفته است[ترجمه ترگمان] این سیاست مدار شکایت داشت که او توسط مطبوعات مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some parents maligned the teacher and tried to get him fired.
[ترجمه سعید قربانی] برخی از والدین با تخریب وجهه معلم، سعی در اخراج او داشتند.|
[ترجمه سعید قربانی] برخی از والدین با اتهام زنی به معلم، سعی در اخراج او داشتند.|
[ترجمه گوگل] برخی از والدین معلم را بدگویی کردند و سعی کردند او را اخراج کنند[ترجمه ترگمان] برخی از والدین از معلم انتقاد کردند و سعی کردند او را اخراج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: malignly (adv.), maligner (n.)
مشتقات: malignly (adv.), maligner (n.)
• : تعریف: evil in intent, effect, or character.
• مترادف: baleful, baneful, evil, injurious, malefic, maleficent, malevolent, pernicious, sinister, spiteful, venomous, virulent, wicked
• متضاد: benevolent, benign, kind
• مشابه: bad, black-hearted, harmful, malicious, ominous, vicious
• مترادف: baleful, baneful, evil, injurious, malefic, maleficent, malevolent, pernicious, sinister, spiteful, venomous, virulent, wicked
• متضاد: benevolent, benign, kind
• مشابه: bad, black-hearted, harmful, malicious, ominous, vicious
- The letters were obviously sent with malign intent.
[ترجمه گوگل] بدیهی است که نامه ها با نیت بدی ارسال شده اند
[ترجمه ترگمان] پیدا بود که نامه ها با مقاصد شیطانی فرستاده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پیدا بود که نامه ها با مقاصد شیطانی فرستاده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید