صفت ( adjective )
مشتقات: maliciously (adv.), maliciousness (n.)
مشتقات: maliciously (adv.), maliciousness (n.)
• : تعریف: characterized by or displaying malice.
• مترادف: baleful, evil-minded, malevolent, malign, spiteful, venomous, vicious, vindictive, virulent
• متضاد: benevolent, benign, kind
• مشابه: catty, cutting, evil, ill-natured, mean, miscreant, perfidious, pernicious, poisonous, rancorous, satanic, vengeful, wanton
• مترادف: baleful, evil-minded, malevolent, malign, spiteful, venomous, vicious, vindictive, virulent
• متضاد: benevolent, benign, kind
• مشابه: catty, cutting, evil, ill-natured, mean, miscreant, perfidious, pernicious, poisonous, rancorous, satanic, vengeful, wanton
- His political opponents launched malicious attacks against him.
[ترجمه گوگل] مخالفان سیاسی او حملات بدخواهانه ای را علیه او انجام دادند
[ترجمه ترگمان] مخالفان سیاسی او حملات مخربی را علیه وی آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مخالفان سیاسی او حملات مخربی را علیه وی آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The guard's face wore a malicious expression, and the prisoner froze with fear.
[ترجمه گوگل] چهره نگهبان حالت بدی داشت و زندانی از ترس یخ کرد
[ترجمه ترگمان] چهره نگهبان حالت موذیانه ای به خود گرفت و زندانی از ترس خشکش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چهره نگهبان حالت موذیانه ای به خود گرفت و زندانی از ترس خشکش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید