malefic

/məˈlefɪk//məˈlefɪk/

معنی: مضر، حیله گر، شریر، زیان اور، موذی، بدجنس
معانی دیگر: زیان بار، فاجعه انگیز، نحس، شوم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: evil; sinister; baleful.
مترادف: baleful, evil, harmful, malignant, sinister
مشابه: bad, baneful, black, destructive, hurtful, malevolent, malign, nefarious, pernicious, threatening, venomous, virulent, wicked

جمله های نمونه

1. These cunning, malefic beings once served as the demon Kil'jaeden's most trusted lieutenants.
[ترجمه گوگل]این موجودات حیله گر و بدخواه زمانی به عنوان قابل اعتمادترین ستوان های شیطان Kil'jaeden خدمت می کردند
[ترجمه ترگمان]این موجودات موذی که روزگاری به عنوان افراد مورد اعتماد ارباب شیطانی خدمت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Malefic Visions: Malzahar infects his target's mind with cruel visions of their demise, dealing damage each second.
[ترجمه گوگل]Malefic Visions: مالزهار ذهن هدف خود را با تصورات بی رحمانه ای از مرگ آنها آلوده می کند و هر ثانیه آسیب می زند
[ترجمه ترگمان]تصاویر و تصاویر ذهنی، ذهن هدف او را با تصورات تلخ از مرگ، آلوده می کنند، و هر ثانیه آسیب می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Was home to an infinite number of malefic, demonic beings who sought only to destroy life and devour the energies of the living universe.
[ترجمه گوگل]خانه تعداد بی نهایتی از موجودات شیطانی و شیطانی بود که فقط به دنبال نابودی زندگی و بلعیدن انرژی های جهان زنده بودند
[ترجمه ترگمان]در خانه شماره infinite از موجودات شیطانی و شیطانی بود که فقط می خواستند زندگی را نابود کنند و تمام نیروی جهان زنده را ببلعند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Calling upon the malefic pit lords and their barbarous leader, Mannoroth the Destructor, Archimonde hoped to establish a fighting elite that would scour creation of all life.
[ترجمه گوگل]آرچیموند با دعوت از اربابان بدخیم گودال و رهبر وحشی آنها، مانوروت ویرانگر، امیدوار بود که نخبگان مبارزی را ایجاد کند که تمام موجودات را بکاشت
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه از خاندان malefic و رهبر barbarous خود، Mannoroth the، را فرا خواند، Archimonde امیدوار بود که نخبگان جنگی تشکیل دهند که در آفرینش کل زندگی scour
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This Pendants is used to pacify the malefic effects of Planet Jupiter or to strengthen this planet in ones Horoscope.
[ترجمه گوگل]این آویز برای آرام کردن اثرات مخرب سیاره مشتری یا تقویت این سیاره در طالع بینی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این pendants برای آرام کردن اثرات منفی سیاره مشتری و یا تقویت این سیاره در طالع بینی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Malefic - First warlock on the realm to achieve level 80.
[ترجمه گوگل]The Malefic - اولین جنگجو در قلمرو برای رسیدن به سطح 80
[ترجمه ترگمان]The - اول برای رسیدن به سطح ۸۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We should pay attention to the malefic influences of violence on the children.
[ترجمه گوگل]ما باید به تأثیرات سوء خشونت بر کودکان توجه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به تاثیرات منفی خشونت بر روی کودکان توجه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The malefic influences, of this snobbery are rapidly spreading all over the world.
[ترجمه گوگل]تأثیرات بدخواهانه این اسنوبیسم به سرعت در سراسر جهان در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]تاثیرات malefic بر این ظاهر بینی به سرعت در سراسر جهان گسترش می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Malefic thoughts spread laziness, procrastination, etc.
[ترجمه گوگل]افکار بدخواهانه تنبلی، اهمال کاری و غیره را گسترش می دهند
[ترجمه ترگمان]افکار Malefic تنبلی، تعویق و غیره را گسترش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is very powerful to sublimate the malefic effects of Saturn .
[ترجمه گوگل]برای تصعید اثرات مخرب زحل بسیار قدرتمند است
[ترجمه ترگمان]این بسیار قدرتمند است که اثرات منفی زحل را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bad aspects from a naturally malefic Planet cause considerable trouble in the affairs signified by the Houses in which they fall.
[ترجمه گوگل]جنبه های بد از یک سیاره به طور طبیعی بدخواه باعث ایجاد مشکلات قابل توجهی در امور مربوط به خانه هایی می شود که در آن سقوط می کنند
[ترجمه ترگمان]جنبه های بد از یک سیاره به طور طبیعی موجب دردسر قابل توجهی در امور مربوط به خانه ها شد که در آن سقوط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Any planet in mediocre zodiacal state intermediate between that of a benefic and a malefic.
[ترجمه گوگل]هر سیاره ای در حالت زودیاک متوسط ​​بین سیاره سودمند و مضر
[ترجمه ترگمان]هر سیاره در حد متوسط متوسط تا حد وسط یک benefic و یک malefic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the other hand, any planet in unfavorable zodiacal state, in whatever house, acts as a malefic.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، هر سیاره ای که در وضعیت زودیاک نامطلوب قرار داشته باشد، در هر خانه ای که باشد، به عنوان یک مضر عمل می کند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، هر سیاره ای در حالت zodiacal نامطلوب، در هر خانه، به عنوان یک malefic عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now, it is up to you to face the malefic forces of Illidan and his minions in hopes of freeing Outland from chaos and tyranny.
[ترجمه گوگل]اکنون، این شما هستید که با نیروهای بدخواه ایلیدان و عواملش به امید رهایی Outland از هرج و مرج و ظلم روبرو شوید
[ترجمه ترگمان]اکنون، این به شما بستگی دارد که با نیروهای malefic Illidan و minions با امید رهایی از هرج و مرج و استبداد روبرو شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The other thing that you need to know is the concept of benefic and malefic planets, as well as the correlate concept of planetary sect.
[ترجمه گوگل]نکته دیگری که باید بدانید مفهوم سیارات سودمند و مضر و همچنین مفهوم مرتبط فرقه سیاره ای است
[ترجمه ترگمان]چیز دیگری که باید بدانید مفهوم سیارات benefic و malefic و نیز مفهوم correlate از فرقه سیاره ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضر (صفت)
bad, adverse, obnoxious, evil, harmful, detrimental, noxious, damaging, pernicious, inimical, malefic, tortious, baneful, hurtful, pestiferous, nocuous, injurious, derogatory, noisome, unwholesome, inadvisable, impairing, insanitary, nocent

حیله گر (صفت)
shrewd, cunning, fraudulent, apish, crafty, sly, artful, insinuating, designing, captious, shifty, vulpine, subtile, malefic, guileful, janus-faced

شریر (صفت)
heinous, nefarious, bad, evil, vicious, maleficent, wicked, villainous, flagitious, malefic, infernal, iniquitous, immane

زیان اور (صفت)
bad, evil, detrimental, ill, maleficent, pernicious, disadvantageous, deleterious, malefic, tortious, nocuous, malignant

موذی (صفت)
mischievous, shrewd, cunning, harmful, noxious, sly, malefic, baneful, insidious, hurtful, snaky

بدجنس (صفت)
mean, mischievous, wicked, malefic, shrewish

انگلیسی به انگلیسی

• causing damage, harmful

پیشنهاد کاربران

بپرس