malefactor

/ˈmæləˌfæktər//ˈmælɪfæktə/

معنی: بدکار، جانی، جنایت کار، تبه کار، جنایت امیز
معانی دیگر: آدم بدکار، آدم تبهکار، بدکردار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who commits a crime or does evil; criminal or wrongdoer.
مشابه: devil, miscreant

- The police were eager to bring the malefactor to justice.
[ترجمه عبدالهی] پلیس مشتاق بود که جنایتکارا را به دست عدالت بسپارد
|
[ترجمه گوگل] پلیس مشتاق بود که ضارب را به دست عدالت بسپارد
[ترجمه ترگمان] پلیس مشتاق بود که این بدکار را به عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Society does not easily forgive violent malefactors.
[ترجمه گوگل] جامعه بدخواهان خشن را به راحتی نمی بخشد
[ترجمه ترگمان] اجتماع به آسانی جنایتکاران خشن را نمی بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some of the malefactors were imprisoned for little more than stealing bread.
[ترجمه گوگل] برخی از بدخواهان به خاطر کمی بیشتر از دزدی نان زندانی شدند
[ترجمه ترگمان] برخی از تبه کار به جرم دزدیدن نان به زندان افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Malefactors will be pursued and punished.
[ترجمه گوگل]متخلفان تحت تعقیب و مجازات قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]malefactors پی گیری و مجازات خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Shortly after the crime, the malefactor was apprehended and turned over to the police.
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از جنایت، ضارب دستگیر و تحویل پلیس شد
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی پس از وقوع جنایت، این بدکار دستگیر شد و به سوی پلیس برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's a malicious and malevolent malefactor and gangster.
[ترجمه گوگل]او یک بدخواه و گانگستر بدخواه و بدخواه است
[ترجمه ترگمان]او یک بدکار و تبهکار شرور و تبهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The " malefactor" who had been there was Father Madeleine.
[ترجمه گوگل]"بدخواه" که آنجا بود پدر مادلین بود
[ترجمه ترگمان]این بدکار که آنجا بود، بابا مادلن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Your Honour, " said the Malefactor, interrupting, "would you be kind enough to alter my punishment to ten years in the penitentiary and nothing else?
[ترجمه گوگل]جنایتکار و حرفش را قطع کرد، گفت: "عزیز، آیا آنقدر لطف دارید که مجازات من را به ده سال در ندامتگاه تغییر دهید و نه چیز دیگر؟"
[ترجمه ترگمان]malefactor کلام او را قطع کرد و گفت: \" افتخار شما این است که شما آنقدر مهربان باشید که مجازات مرا به ده سال زندان محکوم کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. JUDGE having sentenced a Malefactor to the penitentiary was proceeding to point out to him the disadvantages of crime and the profit of reformation.
[ترجمه گوگل]قاضی با محکوم کردن یک متخلف به ندامتگاه، در حال تذکر معایب جنایت و سود اصلاح به او بود
[ترجمه ترگمان]JUDGE، که به زندان محکوم شده بود، در پی آن بود که معایب جنایت و سود اصلاح را به وی گوشزد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Shortly after the crime, the malefactor was apprehended and turn over to the police.
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از جنایت، ضارب دستگیر و تحویل پلیس شد
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی پس از وقوع جنایت، این بدکار دستگیر و به پلیس تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Public security people: by no means let any malefactor to escape.
[ترجمه گوگل]افراد امنیت عمومی: به هیچ وجه اجازه ندهید هیچ بدکاری فرار کند
[ترجمه ترگمان]مردم امنیت عمومی: به هیچ وجه نباید به یک بدکار فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Due to its generous Proportions it was Put to use on malefactors after its original owner had no further use for it.
[ترجمه گوگل]با توجه به تناسب سخاوتمندانه آن، پس از اینکه صاحب اصلی آن هیچ استفاده دیگری از آن نداشت، برای سوء استفاده کنندگان قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]به خاطر Proportions سخاوتمندانه آن، پس از آنکه مالک اصلی آن دیگر از آن استفاده نکرد، از تبه کار استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was the utterly excellent Yahweh who told the malefactors to go to hell.
[ترجمه گوگل]این یهوه بسیار عالی بود که به بدخواهان گفت که به جهنم بروند
[ترجمه ترگمان]این همان Yahweh بود که به بدکاران گفته بودند که به جهنم بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At times the officers of the Crown were worsted by large and desperate bands of armed malefactors.
[ترجمه گوگل]در مواقعی افسران تاج و تخت توسط گروه های بزرگ و ناامید بدخواهان مسلح تحت فشار قرار می گرفتند
[ترجمه ترگمان]گاهی افسران کراون، با دسته های بزرگ و نومیدانه جنایتکاران مسلح، مغلوب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The justification was to make police patrols more unpredictable to potential malefactors.
[ترجمه گوگل]توجیه این بود که گشت های پلیس برای بدخواهان احتمالی غیرقابل پیش بینی تر شوند
[ترجمه ترگمان]توجیه این بود که گشتی های پلیس را نسبت به تبه کار غیرقابل پیش بینی بیشتر غیرقابل پیش بینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The earl had gone on ahead in order to round up malefactors and provide the court with some impressive numbers for trial.
[ترجمه گوگل]ارل به منظور جمع آوری بدکاران و ارائه اعداد قابل توجهی برای محاکمه به دادگاه ادامه داده بود
[ترجمه ترگمان]ارل به منظور دور کردن تبه کاران، به جلو رفته بود و دادگاه را با تعداد قابل توجهی برای محاکمه آماده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mordovia is the cesspit into which are flushed the malcontents and malefactors of the Union of Soviet Socialist Republics.
[ترجمه گوگل]موردویا گودالی است که بدخواهان و بدخواهان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در آن ریخته شده است
[ترجمه ترگمان]Mordovia the است که در آن the و تبه کار اتحادیه جمهوری های سوسیالیست اتحاد جماهیر شوروی برافروخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدکار (اسم)
malefactor, evildoer

جانی (اسم)
convict, bane, criminal, felon, highbinder, malefactor

جنایت کار (اسم)
criminal, felon, malefactor, jailbird, desperado

تبه کار (اسم)
malefactor, villain

جنایت امیز (صفت)
malefactor, gory

تخصصی

[حقوق] تبهکار، بزهکار، جنایتکار، مجرم، محکوم

انگلیسی به انگلیسی

• evildoer, criminal
a malefactor is someone, often a criminal, who does something bad; a literary word.

پیشنهاد کاربران

This term refers to a person who has committed a crime or engages in illegal activities. It is a more formal and old - fashioned term often used in legal or literary contexts.
این اصطلاح به شخصی اطلاق می شود که مرتکب جرمی شده یا دست به فعالیت های غیرقانونی می زند.
...
[مشاهده متن کامل]

یک اصطلاح رسمی تر و قدیمی که اغلب در زمینه های حقوقی یا ادبی استفاده می شود.
For instance, a judge might refer to a defendant as a malefactor during a trial.
In a crime novel, the protagonist might be on a mission to bring the malefactor to justice.
A news reporter might use the term to describe a notorious criminal by saying, “The police have finally apprehended the malefactor responsible for a string of burglaries. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-perpetrator/

بپرس