malaysian

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Malaysia, or a descendant thereof.

(2) تعریف: a native of Malaya, Indonesia, or the Philippines, or a descendant thereof; Indonesian.

(3) تعریف: a member of the dominant people of Malaysia; Malay.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Malaysia or its people, culture, language, or the like.

جمله های نمونه

1. She works at the Malaysian embassy in London.
[ترجمه گوگل]او در سفارت مالزی در لندن کار می کند
[ترجمه ترگمان]او در سفارت مالزی در لندن کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Borrowing from Chinese, Indian, Malaysian, Tamil and Peranakan cuisines, the food in Singapore is as multi-cultural and unique as the island (and microstate) itself.
[ترجمه گوگل]با قرض گرفتن از غذاهای چینی، هندی، مالزیایی، تامیل و پراناکا، غذا در سنگاپور به اندازه خود جزیره (و دولت کوچک) چند فرهنگی و منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]استقراض از غذاهای چینی، هندی، مالزیایی، تامیل و Peranakan، غذا در سنگاپور به اندازه خود جزیره چند فرهنگی و منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. While the device cost 50 Malaysian ringgit (US$ for the team to produce, he was unsure of how much a mass-produced device would cost.
[ترجمه گوگل]در حالی که این دستگاه 50 رینگیت مالزی (دلار آمریکا برای تیم تولید) هزینه داشت، او مطمئن نبود که یک دستگاه تولید انبوه چقدر هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]در حالی که این دستگاه برای تولید این تیم ۵۰ ringgit (برای تیم)هزینه داشت، مطمئن نبود که یک دستگاه تولید انبوه چقدر هزینه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chua, a leader of the Malaysian Chinese Association, is married.
[ترجمه گوگل]چوا، یکی از رهبران انجمن چینی مالزی، ازدواج کرده است
[ترجمه ترگمان]Chua، رهبر انجمن چینی مالزی، ازدواج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Malaysian capital, Kuala Lumpur will have 23 such high - tech, self - cleaning toilets, Mayor Hakim Borhan said.
[ترجمه گوگل]حکیم برهان شهردار مالزی گفت که کوالالامپور، پایتخت مالزی، 23 توالت با تکنولوژی پیشرفته و خود تمیز شونده خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]شهردار حکیم Borhan گفت که پایتخت مالزی، کوالالامپور دارای ۲۳ توالت با فن آوری بالا، خود تمیز کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mazlan Othman, a Malaysian astrophysicist, is set to be tasked with co-ordinating humanity’s response if and when extraterrestrials make contact.
[ترجمه گوگل]مازلان عثمان، اخترفیزیکدان مالزیایی، قرار است در صورت و زمانی که فرازمینی ها با هم تماس بگیرند، واکنش بشریت را هماهنگ کند
[ترجمه ترگمان]Mazlan عثمان، یک متخصص مالزیایی، قرار است در صورت ایجاد تماس، وظیفه هماهنگی بشریت را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conversion of KCT Pedigree Certificate to Malaysian Kennel Association (MKA) Certificate is optional and available at additional fees.
[ترجمه گوگل]تبدیل گواهی شجره نامه KCT به گواهی انجمن لانه مالزی (MKA) اختیاری است و با هزینه های اضافی در دسترس است
[ترجمه ترگمان]تبدیل گواهی نامه KCT Pedigree به انجمن Kennel مالزی (MKA)اختیاری است و در هزینه های اضافی موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This would change the face of Malaysian politics.
[ترجمه گوگل]این امر چهره سیاست مالزی را تغییر خواهد داد
[ترجمه ترگمان]این می تواند چهره سیاست مالزی را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A Malaysian geneticist, who declined to be named, said he hopes the experiments will be carried out under rigorous safety protocols.
[ترجمه گوگل]یک متخصص ژنتیک مالزیایی که نخواست نامش فاش شود، گفت که امیدوار است این آزمایش ها تحت پروتکل های ایمنی دقیق انجام شود
[ترجمه ترگمان]یک نسل شناس مالزی که نخواست نامش فاش شود گفت امیدوار است که آزمایش ها تحت پروتکل های امنیتی جدی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Prices quoted above are based on Malaysian Ringgit. Please click here for the exchange rate.
[ترجمه گوگل]قیمت های ذکر شده در بالا بر اساس رینگیت مالزی است لطفا برای نرخ ارز اینجا کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]قیمت ذکر شده در بالا، براساس Ringgit مالزی است لطفا برای نرخ ارز اینجا کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A Malaysian flower mantis, which crouches among flowers awaiting unsuspecting prey.
[ترجمه گوگل]یک آخوندک گل مالزیایی که در میان گل‌ها در انتظار طعمه‌ای ناآگاه می‌نشیند
[ترجمه ترگمان]یک آخوندک گل مالزی که در میان گل ها قوز کرده منتظر طعمه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can he bring along a Malaysian friend of his?
[ترجمه گوگل]آیا او می تواند یکی از دوستان مالزیایی خود را همراه داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]می تونه یه دوست Malaysian داشته باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Malaysian gov't overspent $13bn last year, if it goes on like this their reserves can only last for 7 yrs.
[ترجمه گوگل]دولت مالزی در سال گذشته 13 میلیارد دلار بیش از حد خرج کرد، اگر به همین منوال پیش برود، ذخایر آنها تنها 7 سال می تواند دوام بیاورد
[ترجمه ترگمان]دولت مالزی در سال گذشته ۱۳ میلیارد دلار به میزان ۱۳ میلیارد دلار خسارت وارد کرد، اگر اینطور ادامه یابد که این ذخایر تنها می توانند به مدت ۷ سال دوام بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hitherto, Malaysian companies have had a remarkable record of picking duds when they buy foreign firms.
[ترجمه گوگل]تاکنون، شرکت‌های مالزیایی رکورد قابل توجهی در خرید شرکت‌های خارجی داشته‌اند
[ترجمه ترگمان]تاکنون، شرکت های مالزیایی به هنگام خرید شرکت های خارجی، دارای سابقه قابل توجهی برای انتخاب لباس ها بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Last month, a Malaysian police patrol boat fired warning shots before arresting three Indonesian maritime officers.
[ترجمه گوگل]ماه گذشته، یک قایق گشتی پلیس مالزی قبل از دستگیری سه افسر دریایی اندونزیایی، تیر اخطار شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته، یک قایق گشتی پلیس مالزی قبل از دستگیری سه مامور نیروی دریایی اندونزی به شلیک هشدار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• resident of malaysia (country in southeastern asia)
of or from malaysia (country in southeastern asia)

پیشنهاد کاربران

بپرس