malarkey

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) exaggeration or foolishness; nonsense.
مشابه: bilge, drivel, poppycock, rubbish

جمله های نمونه

1. I'm not interested in all this scientific malarkey.
[ترجمه گوگل]من علاقه ای به این همه ناهنجاری علمی ندارم
[ترجمه ترگمان]من علاقه ای به این مزخرفات علمی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You don't believe in ghosts and all that malarkey, do you?
[ترجمه گوگل]شما به ارواح و این همه بدبختی اعتقاد ندارید، نه؟
[ترجمه ترگمان]تو به ارواح و همه اون malarkey اعتقاد نداری، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now never mind ghosts and all that malarkey.
[ترجمه گوگل]حالا اصلا به ارواح و این همه بدبختی اهمیت نده
[ترجمه ترگمان] حالا دیگه به ارواح و همه اون malarkey اهمیت نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Serious scientists say that's malarkey.
[ترجمه گوگل]دانشمندان جدی می گویند که این یک بیماری ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]دانشمندان جدی می گویند این malarkey است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lately I've embarked on this writing malarkey, although that's more out of necessity than ambition!
[ترجمه گوگل]اخیراً من دست به این سوء نویسندگی زده‌ام، اگرچه این بیشتر از سر ضرورت است تا جاه‌طلبی!
[ترجمه ترگمان]این اواخر من به این writing دست و پا می زنم، با این که بیش از حد لازم برای جاه طلبی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is all this Cyprus malarkey making you nervous?
[ترجمه گوگل]آیا این همه بیماری در قبرس شما را عصبی می کند؟
[ترجمه ترگمان]همه this ها باعث میشه عصبی بشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There’s always malarkey lurking, bubbles in the cesspool, fetid bubbles that pop and smell.
[ترجمه گوگل]همیشه مالارکی در کمین است، حباب‌هایی در حوضچه، حباب‌های کثیفی که می‌ترکند و بو می‌دهند
[ترجمه ترگمان]همیشه malarkey در گنداب، bubbles، حباب های متعفن که پاپ و بو می کشند، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My main problem with this drug taking malarkey is that I get so terribly bored with the whole thing and so stop taking them!
[ترجمه گوگل]مشکل اصلی من با مصرف این داروی مالارکی این است که به طرز وحشتناکی از همه چیز خسته می شوم و بنابراین مصرف آنها را متوقف می کنم!
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی من با این داروی malarkey اینه که من خیلی از این قضیه خسته شدم و دیگه اونا رو نمی گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I like the socializing but I can't be bothered with the dressing up and all that malarkey.
[ترجمه گوگل]من معاشرت را دوست دارم، اما نمی توانم با لباس پوشیدن و این همه ناخوشی اذیت شوم
[ترجمه ترگمان]من از معاشرت اجتماعی خوشم می اید، اما نمی توانم به خاطر لباس پوشیدن و همه آن malarkey ناراحت باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The history of antipathy between the countries goes back to the malarkey in a one-day international in Adelaide two years ago.
[ترجمه گوگل]تاریخچه خصومت بین کشورها به بیماری ناخوشایند در یک مسابقه بین المللی یک روزه در آدلاید دو سال پیش برمی گردد
[ترجمه ترگمان]تاریخ نفرت از این کشورها به the در یک روزه بین المللی در آدلاید دو سال پیش باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Had herself a tarot deck and a crystal ball and told people whatever stupid malarkey they wanted to hear.
[ترجمه گوگل]خودش یک عرشه تاروت و یک توپ کریستالی داشت و به مردم می‌گفت هر نوع مرض احمقی که می‌خواستند بشنوند
[ترجمه ترگمان]او خودش یک عرشه tarot و یک گوی بلورین داشت و به مردم هر چه malarkey احمقانه ای که می خواستند بشنوند گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One last thing, I'm still not ready for that soul weighing malarkey. I have some unfinished business before I hokey cokey with Anubis. Help me.
[ترجمه گوگل]آخرین چیز، من هنوز برای آن روحی که در حال سنگینی است، آماده نیستم قبل از اینکه با آنوبیس بازی کنم، کارهای ناتمامی دارم کمکم کنید
[ترجمه ترگمان]آخرین چیز، من هنوز برای سبک malarkey soul آماده نیستم من قبل از اینکه with hokey را Anubis، یک کار ناتموم دارم کم کم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He frequently interrupted his challenger, saying that's not true or calling statements a bunch of malarkey.
[ترجمه گوگل]او مکرراً صحبت رقیب خود را قطع می کرد و می گفت که این درست نیست یا اظهارات را دسته ای از بداخلاقی می خواند
[ترجمه ترگمان]او بارها رقیب خود را قطع کرد و گفت که این حرف درست نیست و یا اظهارات یک مشت of را فراخوانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• nonsense, foolishness (informal)

پیشنهاد کاربران

بپرس