1. intractable malady
بیماری دیردرمان
2. the malady of today's youth is the lack of faith, that's all
بیماری جوانان امروز بی ایمانی است و بس.
3. He was stricken at twenty-one with a crippling malady.
[ترجمه گوگل]او در بیست و یک سالگی به یک بیماری فلج کننده مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]او در بیست و یک سالگی دچار بیماری crippling شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Malaria is a kind of serious malady.
5. He determined not to yield to the malady, striding about the deck all night, refusing to give in.
[ترجمه گوگل]او مصمم شد که تسلیم بیماری نشود، تمام شب روی عرشه قدم زد و حاضر به تسلیم نشد
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت که تمام شب در ایوان قدم بزند و از تسلیم شدن خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is a strange malady that strikes following a stunning election victory and tests your ability to avoid injudicious and arrogant actions.
[ترجمه گوگل]این بیماری عجیبی است که در پی پیروزی خیره کننده در انتخابات به وجود می آید و توانایی شما را برای پرهیز از اقدامات نابخردانه و متکبرانه آزمایش می کند
[ترجمه ترگمان]این یک بیماری عجیب است که به دنبال پیروزی خیره کننده انتخابات است و توانایی شما برای اجتناب از اقدامات خودسرانه و خودخواهانه را امتحان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Some doctors still regard menopause as a malady.
[ترجمه گوگل]برخی از پزشکان هنوز یائسگی را یک بیماری می دانند
[ترجمه ترگمان]بعضی از دکترها هنوز یائسگی را به عنوان یک بیماری تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The malady is marked by nasty kicks, retaliatory shoves, hard words and worse.
[ترجمه گوگل]این بیماری با لگدهای بد، ضربه های تلافی جویانه، کلمات سخت و بدتر از آن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری با ضربه زننده و زننده، shoves، کلمات دشوار و بدتر از آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To be ignorant of one's ignorance is the malady of ignorance.
[ترجمه گوگل]نادانی از جهل خود، بیماری نادانی است
[ترجمه ترگمان]نادان بودن نادانی از نادانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Dogmatism is a malady in the academic research nowadays.
[ترجمه گوگل]دگماتیسم یک بیماری در تحقیقات دانشگاهی امروزه است
[ترجمه ترگمان]dogmatism یک بیماری در تحقیقات آکادمیک این روزها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "It is the sort of malady which we call monomania," said the doctor.
[ترجمه گوگل]دکتر گفت: "این نوعی بیماری است که ما آن را مونومانیا می نامیم "
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت: \" این یک نوع بیماری است که ما آن را یک نوع بیماری می نامیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Love is a malady without a cure.
13. Nasta Palazhanka, deputy chairwoman for Malady Front (Young Front), a nongovernmental organization in Belarus.
[ترجمه گوگل]ناستا پالاژانکا، معاون رئیس جبهه ملادی (جبهه جوان)، یک سازمان غیردولتی در بلاروس
[ترجمه ترگمان]Nasta Palazhanka، معاون جبهه Malady (جبهه جوانان)، یک سازمان غیر دولتی در بلاروس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Violent crime is only one of the malady afflict modern society.
[ترجمه گوگل]جرایم خشونت آمیز تنها یکی از بیماری های جامعه مدرن است
[ترجمه ترگمان]جنایت خشونت باری فقط یکی از آن بیماری است که جامعه مدرن را مبتلا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. All the rose bushes seem to be suffering from the same mysterious malady.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد همه بوته های رز از همان بیماری مرموز رنج می برند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه بوته های گل سرخ از همان مرض اسرارآمیز رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید