در بعضی مواقع به این صورت هم معنی میشه:
Make up : ( phrasal verb ) to creat fictional story.
E. g. : they make up excuses to get out of trouble.
که در این جمله وجملات مشابه می تونه معنی و دفنیشینی که ما دادیم رو برسونه.
که در این جمله وجملات مشابه می تونه معنی و دفنیشینی که ما دادیم رو برسونه.
Make up time : زمان جبران
آرایش
مثال: She applied makeup before going to the party.
او قبل از رفتن به مهمانی آرایش کرد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
مثال: She applied makeup before going to the party.
او قبل از رفتن به مهمانی آرایش کرد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
ترکیب ، ساختار
makeup:آرایش کردن صورت
جبران کردن
Make_up session = جلسه جبرانی
آرایش کردن
ساختار ، به دست آوردن ، تشکیل شدن ، آراستن
منبع: برساد
منبع: برساد
ساختار، ماهیت، طبیعت
Make - up:تشکیل دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)