دیکشنری
مترجم
بپرس
make unable
معنی
: عاجز کردن
دنبال کنید
مترادف ها
عاجز کردن
(فعل)
annoy, hassle, harass, bay, disable, importune, weaken, make unable
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها