🔸 معادل فارسی:
راه افتادن / سریع رفتن / در رفتن / ترک کردن
در زبان محاوره ای:
بزن بریم، زود در بریم، راه بیفتیم، وقتشه بریم
🔸 تعریف ها:
1. ( حرکتی – غیررسمی ) :
ترک کردن یک مکان، معمولاً با عجله یا به دلایل فوری
... [مشاهده متن کامل]
مثال: It’s getting late—we’d better make tracks.
داره دیر می شه—بهتره راه بیفتیم.
2. ( برنامه ریزی – ضمنی ) :
شروع حرکت به سمت مقصد یا انجام کاری
مثال: We made tracks for the airport as soon as we got the call.
به محض اینکه تماس گرفتند، راه افتادیم سمت فرودگاه.
🔸 مترادف ها:
leave – go – head out – take off – hit the road – depart
راه افتادن / سریع رفتن / در رفتن / ترک کردن
در زبان محاوره ای:
بزن بریم، زود در بریم، راه بیفتیم، وقتشه بریم
🔸 تعریف ها:
1. ( حرکتی – غیررسمی ) :
ترک کردن یک مکان، معمولاً با عجله یا به دلایل فوری
... [مشاهده متن کامل]
مثال: It’s getting late—we’d better make tracks.
داره دیر می شه—بهتره راه بیفتیم.
2. ( برنامه ریزی – ضمنی ) :
شروع حرکت به سمت مقصد یا انجام کاری
مثال: We made tracks for the airport as soon as we got the call.
به محض اینکه تماس گرفتند، راه افتادیم سمت فرودگاه.
🔸 مترادف ها:
به سرعت جایی را ترک کردن برای رفتن به جایی یا به طرف چیزی
مکانی که در آن هستید را ترک کردن ، به خصوص زمانی که عجله دارید.
برای رفتن به خانه جایی را ترک کردن
مکانی که در آن هستید را ترک کردن ، به خصوص زمانی که عجله دارید.
برای رفتن به خانه جایی را ترک کردن