از پس مخارج برآمدن
دخل و هرج با هم خواندن
به زور خرج زندگی را درآوردن
دخل و هرج با هم خواندن
به زور خرج زندگی را درآوردن
گذران زندگی
Ex. He had no monetary support so to make the ends meet he started to sell goods from door to door.
او هیچ پشتوانه ی مالی نداشت و برای گذران زندگی شروع به فروختن اجناس در درب منازل کرد.
او هیچ پشتوانه ی مالی نداشت و برای گذران زندگی شروع به فروختن اجناس در درب منازل کرد.
سروته ماه را هم رساندن
بخور نمیری
امرار معاش کردن