make the bed


تختخواب را مرتب کردن

جمله های نمونه

1. Anne made the beds and tidied up the nursery.
[ترجمه سبحان صالحی] آن تخت ها را مرتب کرد و مهد کودک را مرتب کرد.
|
[ترجمه مجتبی افشار] آن تختخواب ها را مرتب و شیرخوارگاه را نظافت کرد
|
[ترجمه گوگل]آن تختخواب ها را مرتب کرد و مهد کودک را مرتب کرد
[ترجمه ترگمان]آن تخت خواب را مرتب کرد و اتاق را مرتب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My mother always airs the sheets before she makes the beds.
[ترجمه گوگل]مادرم همیشه قبل از اینکه تختخواب را مرتب کند ملحفه ها را هوا می کند
[ترجمه ترگمان]مادرم همیشه قبل از اینکه رختخواب ها را مرتب کند، ملافه ها را مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I made the bed and was putting the clothes in the cupboard.
[ترجمه مجتبی افشار] جمله غلط است. I made the bed and put the clothes in the
|
[ترجمه گوگل]تخت رو مرتب کردم و داشتم لباس ها رو میذاشتم تو کمد
[ترجمه ترگمان]من تخت را درست کردم و لباس ها را توی گنجه گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Making the bed: pull the top sheet back and check whether the bottom sheet is soiled and needs changing.
[ترجمه گوگل]درست کردن تخت: ورق بالایی را به عقب بکشید و بررسی کنید که آیا ورق پایینی کثیف است و نیاز به تعویض دارد
[ترجمه ترگمان]تخت خواب را درست کنید: ملافه فوقانی را عقب بکشید و چک کنید که آیا ورقه کف آلوده نشده و نیاز به تغییر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She prepared the meals and pumped the water and drew t e baths and swept the rugs and made the beds.
[ترجمه گوگل]او غذاها را آماده کرد و آب را پمپ کرد و حمام کشید و فرش ها را جارو کرد و تخت ها را مرتب کرد
[ترجمه ترگمان]او غذا را آماده کرد و آب را بیرون آورد و حمام کرد و فرش را شست و رختخواب ها را مرتب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She ran when she made the beds, ran when she set the table.
[ترجمه گوگل]وقتی تخت خواب ها را مرتب می کرد می دوید، وقتی میز می چید می دوید
[ترجمه ترگمان]موقعی که تخت خواب را مرتب می کرد، به دویدن پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As well as carried in the coal, made the beds, run errands, carried out the slops.
[ترجمه گوگل]و همچنین در زغال سنگ حمل می شود، تخت ها را درست می کند، کارهای انجام می دهد، شیب ها را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]و همین طور که در زغال سنگ حمل می شد، رختخواب ها را مرتب می کرد، errands را اجرا می کرد و پساب ها کشتی را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Make the bed - then you can lie down and take the weight off your feet while we talk.
[ترجمه گوگل]تخت را مرتب کنید - سپس می توانید دراز بکشید و وزن را از روی پاهای خود بردارید در حالی که ما صحبت می کنیم
[ترجمه ترگمان]تخت خواب را بسازید - سپس می توانید دراز بکشید و وزن خود را هنگام صحبت بر روی پاهای خود بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She used to do the cooking but we washed up, tidied up, made the beds and swept the floors.
[ترجمه گوگل]او قبلاً آشپزی می کرد، اما ما شستیم، مرتب کردیم، تخت ها را مرتب کردیم و کف ها را جارو کردیم
[ترجمه ترگمان]او عادت داشت که آشپزی کند، اما ما حمام کردیم، کار را مرتب کردیم، رختخواب ها را مرتب کردیم و کف اتاق را جارو کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Got up only when they made the bed, a bed bath twice a week.
[ترجمه گوگل]فقط زمانی که تخت را مرتب می کردند از جایشان بلند می شدند، هفته ای دو بار حمام می کردند
[ترجمه ترگمان]فقط وقتی که تخت خواب را درست کردند، یک هفته دو بار حمام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We made the bed and fluffed up the pillows.
[ترجمه گوگل]تخت را مرتب کردیم و بالش ها را پف کردیم
[ترجمه ترگمان]تخت را مرتب کردیم و بالش ها را مرتب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When they do, they hit the sack for marathon love-making sessions - that's once Bill's made the bed!
[ترجمه گوگل]وقتی این کار را انجام می‌دهند، برای جلسات ماراتن عشق‌بازی به گونی می‌زنند - این یک بار است که بیل تخت را مرتب کرده است!
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها این کار را می کنند، آن ها به یک گونی برای دو ماراتون عشق بازی می کنند - این زمانی است که بیل هم بس تر را درست کرده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Okay. I'll change and make the bed.
[ترجمه گوگل]باشه عوض می کنم و تخت را مرتب می کنم
[ترجمه ترگمان] باشه من تغییر می کنم و تخت را می سازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Can you make the bed? No, I can't.
[ترجمه گوگل]آیا می توانید تخت را مرتب کنید؟ نه، نمی توانم
[ترجمه ترگمان]میتونی تخت رو درست کنی؟ نه، نمی تونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• arrange the bed, arrange the sheets

پیشنهاد کاربران

تخت مرتب کردن
جمع کردن تخت خواب
تخت را مرتب کردن
جمع و جور کردن تخت
My bed broke mom
تمیز کردن تخت
مرتب کردن تختخواب
Set the
Bed
مرتب کردن تخت
درست کردن تخت
مرتب کردن رخت خواب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس