make tea

/meɪk ti//meɪk ti/

جمله های نمونه

1. It was her job to make tea three times a day.
[ترجمه پیشی] چایی ساختن
|
[ترجمه محمدرضا] چای درست کردن
|
[ترجمه amir] درست کردن چای
|
[ترجمه گوگل]کار او این بود که روزی سه بار چای درست کند
[ترجمه ترگمان]این کار او بود که روزی سه بار چای درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Shall I make tea?
[ترجمه Hj] چای خوب است
|
[ترجمه محمد متین زحمتکش] دو کردن چای
|
[ترجمه Hich] نوشیدن چای
|
[ترجمه گوگل]چای درست کنم؟
[ترجمه ترگمان]چای میل دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was able to light the gas and make tea in the big brown family teapot.
[ترجمه گوگل]او توانست گاز را روشن کند و در قوری قهوه ای بزرگ خانواده چای درست کند
[ترجمه ترگمان]او توانست گاز را روشن کند و در قوری بزرگ خانواده قهوه درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My new companions break up the cigarettes, and make tea with the herb.
[ترجمه گوگل]همراهان جدید من سیگار را می شکنند و با این گیاه چای درست می کنند
[ترجمه ترگمان]رفقای جدیدم سیگار را می شکنند و با علف چای درست می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A good teapot can make tea taste better.
[ترجمه گوگل]یک قوری خوب می تواند طعم چای را بهتر کند
[ترجمه ترگمان]یک قوری خوب می تواند طعم چای را بهتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In England people still make tea in teapots.
[ترجمه گوگل]در انگلستان مردم هنوز در قوری چای درست می کنند
[ترجمه ترگمان]در انگلستان مردم هنوز در قوری های چایی چایی درست می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can make tea with jujubes, too.
[ترجمه گوگل]می توانید با عناب نیز چای درست کنید
[ترجمه ترگمان]شما هم می توانید با jujubes چای درست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was reluctant to make tea with his most cherished pottery pot when receiving guests.
[ترجمه گوگل]او در هنگام پذیرایی از مهمانان حاضر به تهیه چای با عزیزترین دیگ سفالی خود نبود
[ترجمه ترگمان]او مایل نبود در زمان پذیرایی از میهمانان، با most کوزه خود چای درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aweto make tea can have what effect!
[ترجمه گوگل]Aweto چای می تواند چه تاثیری داشته باشد!
[ترجمه ترگمان]نوشیدن چای می تواند چه تاثیری داشته باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When they awoke, they yelled for her to make tea.
[ترجمه گوگل]وقتی از خواب بیدار شدند، فریاد زدند که چای درست کند
[ترجمه ترگمان]وقتی بیدار شدند، فریاد زدند تا چای درست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It used to make tea and is also a medicine.
[ترجمه گوگل]چای درست می کردند و دارو هم هست
[ترجمه ترگمان]آن برای درست کردن چای به کار می رفت و همچنین یک دارو نیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can make tea or coffee in room.
[ترجمه گوگل]می توانید در اتاق چای یا قهوه درست کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید در اتاق چای یا قهوه درست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And there is a chapter on how to make tea.
[ترجمه گوگل]و یک فصل در مورد طرز تهیه چای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و فصلی درباره نحوه درست کردن چای وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Are rose tea and scented tea OK a make tea " ? "
[ترجمه گوگل]آیا چای گل رز و چای معطر برای تهیه چای مناسب هستند؟
[ترجمه ترگمان]چای میل دارید و چای معطر درست کنید؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Can you show me how to make tea with dried tea leaves in a pot, please?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من نشان دهید که چگونه با برگ های چای خشک شده در قابلمه، چای درست کنم؟
[ترجمه ترگمان]لطفا به من نشان بدهید که چگونه چای را با چای خشک در ظرف چای درست کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• prepare tea, pour boiling water on tea bags

پیشنهاد کاربران

- درست کردن چای
- چای دم کردن
اصطلاح نزدیک با معنای مشابه:
DRAW TEA and
MAKE TEA
Drawing tea means to steep it in the hot water so as to bring out the full flavour. We also call this brewing the tea.
...
[مشاهده متن کامل]

SYN: brew tea
💠 Tighten it, so it can't get loose.
Pull. . . tie a knot.
Not too tight or the wood will come off.
What a shelter! It's wonderful!
Careful of your feet!
I'll make some tea. . .
Hey, stop making that dust.
Can't you see we've a high - class tea - shop here?
Here you are Larry.
Thanks, so it's ready now.
It's good tea.
And no credit, old man.
You take me for a fool?
You've enough tea and sugar for a day or two.
You keep what you earn.
When you've made enough to buy another samovar. . .
You must return this to the hospital, where it belongs. Ok?
باید جوری بستش که وا نشه
صبر کن من سفت ش میکنم بعد گره بزن.
خیلی خب حالا بِکِش. . .
بِکِش. . سفت ش کن. . خوبه گره بزن.
اگه زیادی سفت ش کنی، اینور چوب میکشه بالا.
عجب سایبونی شده! تاق نما زدی!
بپا آب نریزه رو پات!
چای رو هم بار کردیم. .
آهای، چه خبرته. . چرا اینقدر گرد و خاک میکنی عمو.
مگه نمیبینی اینجا قهوه خونه اعیونی راه افتاده؟
بفرما آقا لَری.
دستت درد نکنه، دم کشید به این زودی.
به به. . به به. . . نه بدم نیس.
آره بابا چای خوبیه.
پیرمرد، نسیه ندی آاا.
نه آقا مگه خر شدم؟
ببین پدر. . قند و چای واسه ییکی - دو روزی داری.
هر چی هم که دراوردی نوش جونت.
اما یه چیزی بهت بگم. .
وقتی درآمدت اینقدر رفت بالا که تونستی یه سماور بخری. . بایست این سماور پس بدی. چون مال مریض خونه ست، قبول؟

چایی ریختن
درس کردن چای
ریختن چای
چایی ریختن یا چایی درست کردن
چای درس کردن
چای درس کردن

چایی درست کردن
آماده کردن چای
دم کردن چای
چای درست کردن
درست کردن چای
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس