🔹 مثال ها:
She has made great strides in improving her fitness over the past few months.
او در چند ماه گذشته پیشرفت قابل توجهی در تناسب اندام خود داشته است.
The company is making strides in developing new technology.
... [مشاهده متن کامل]
شرکت در حال پیشرفت چشمگیری در توسعه فناوری جدید است.
We need to make strides toward reducing our carbon emissions.
ما باید گام های بزرگی در جهت کاهش انتشار کربن برداریم.
🔹 مترادف ها:
progress – advance – improve significantly – move forward
🔹 نکته ی کاربردی:
عبارت make strides غالباً بار مثبت دارد و به پیشرفت موثر و چشمگیر اشاره می کند، نه صرفاً حرکت جزئی یا کند. در متن های رسمی، مکالمات روزمره و گزارش ها به معنای بهبود و توسعه به کار می رود.
او در چند ماه گذشته پیشرفت قابل توجهی در تناسب اندام خود داشته است.
... [مشاهده متن کامل]
شرکت در حال پیشرفت چشمگیری در توسعه فناوری جدید است.
ما باید گام های بزرگی در جهت کاهش انتشار کربن برداریم.
🔹 مترادف ها:
🔹 نکته ی کاربردی:
عبارت make strides غالباً بار مثبت دارد و به پیشرفت موثر و چشمگیر اشاره می کند، نه صرفاً حرکت جزئی یا کند. در متن های رسمی، مکالمات روزمره و گزارش ها به معنای بهبود و توسعه به کار می رود.
گام های بزرگی برداشتن ( پیشرفت خوبی کردن )
پیشرفت داشتن
قدم های بلند برداشتن