🔸 معادل فارسی:
باعث بشی کسی احساس حماقت کنه / کسی رو خجالت زده یا کم هوش جلوه بدی / تحقیر کردن غیرمستقیم
در زبان محاوره ای:
طرف رو ضایع کردی، کاری کردی حس کن هیچی نمی دونه، یه جوری حرف زدی که حس کرد خنگه
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – منفی ) :
انجام یا گفتن چیزی که باعث بشه طرف مقابل احساس کنه نادان، کم فهم یا بی ارزشه
مثال:
He always corrects people in public to make them feel dumb.
همیشه جلوی جمع آدم ها رو اصلاح می کنه تا ضایعشون کنه.
2. ( گفتاری – طعنه آمیز ) :
استفاده از لحن تحقیرآمیز، اصطلاحات پیچیده یا شوخی های نیش دار برای کوچک شمردن طرف مقابل
مثال:
That wisecrack was clearly meant to make her feel dumb.
اون شوخی نیش دار مشخصاً برای تحقیر اون دختر بود.
3. ( روانی – تأثیرگذار ) :
رفتاری که باعث کاهش اعتماد به نفس طرف مقابل می شه و حس بی ارزشی یا نادانی رو القا می کنه
مثال:
Teachers should never make students feel dumb for asking questions.
معلم ها نباید کاری کنن که دانش آموزا بابت سؤال پرسیدن حس خنگی کنن.
🔸 مترادف ها:
belittle – embarrass – humiliate – talk down to – patronize – shame
باعث بشی کسی احساس حماقت کنه / کسی رو خجالت زده یا کم هوش جلوه بدی / تحقیر کردن غیرمستقیم
در زبان محاوره ای:
طرف رو ضایع کردی، کاری کردی حس کن هیچی نمی دونه، یه جوری حرف زدی که حس کرد خنگه
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – منفی ) :
انجام یا گفتن چیزی که باعث بشه طرف مقابل احساس کنه نادان، کم فهم یا بی ارزشه
مثال:
همیشه جلوی جمع آدم ها رو اصلاح می کنه تا ضایعشون کنه.
2. ( گفتاری – طعنه آمیز ) :
استفاده از لحن تحقیرآمیز، اصطلاحات پیچیده یا شوخی های نیش دار برای کوچک شمردن طرف مقابل
مثال:
اون شوخی نیش دار مشخصاً برای تحقیر اون دختر بود.
3. ( روانی – تأثیرگذار ) :
رفتاری که باعث کاهش اعتماد به نفس طرف مقابل می شه و حس بی ارزشی یا نادانی رو القا می کنه
مثال:
معلم ها نباید کاری کنن که دانش آموزا بابت سؤال پرسیدن حس خنگی کنن.
🔸 مترادف ها: