make provisions for

پیشنهاد کاربران

تمهیداتی برای . . . آماده کردن
مقدماتی برای . . . مهیا کردن
They've made provisions for their child's education.
آنها تمهیداتی برای تحصیل فرزندشان در نظر گرفته اند.

بپرس