عبارت “make it so”
طوری عمل کردن که…
ترتیب دادن به نحوی که….
1. “I make it so that everyone gets a chance to speak during the meeting. ”
( من طوری عمل می کنم که همه در طول جلسه فرصتی برای صحبت داشته باشند. )
... [مشاهده متن کامل]
2. “She makes it so that the project is completed on time by managing the team effectively. ”
( او طوری عمل می کند که پروژه به موقع با مدیریت مؤثر تیم، کامل شده و به اتمام برسد.
طوری عمل کردن که…
ترتیب دادن به نحوی که….
( من طوری عمل می کنم که همه در طول جلسه فرصتی برای صحبت داشته باشند. )
... [مشاهده متن کامل]
( او طوری عمل می کند که پروژه به موقع با مدیریت مؤثر تیم، کامل شده و به اتمام برسد.
بر سر چیزی توافق کردن
از پسش برمی آیی
باعث میشود، برای همین.