make it a point

پیشنهاد کاربران

to always do something or to take particular care to do something:
همیشه کاری را انجام دادن یا مواظب بودن که اون کار را انجام بدهی
She makes a point of keeping all her shopping receipts.

...
[مشاهده متن کامل]

اون همیشه رسید خریدهایش را نگه می دارد
She makes a point of calling her grandmother every week.
او هر هفته به مادربزرگش زنگ می زند .
من همیشه قبل از خواب مسواک می زنم .
بقول دوستمون من همیشه قبل از، از خونه خارج شدن گاز را چک می کنم

مطمئن شدن از . . .
حواست باشد تا فلان کار رو بکنی
توجه خاصی نشان دادن
معنای make it a point to ( do something ) طبق فرهنگ وبستر:
. To give one's attention to ( doing something ) to make sure that it happens
یادتان باشد

بپرس